نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب «وقتی خدا درمانگر تو باشد» با بهره گیری از خرد جاودانه و اصول بنیادین روانشناسی، بینشی عمیق درباره ماهیت بشر به شما عرضه می کند و آشکار می سازد که چگونه برخلاف فرصت هایی که امروزه در اختیار داریم، عدم تسلط بر نفس منجر به انتخاب گزینه های نامناسبی می شود که در نهایت به احساسات منفی و عادات مخرب ختم می گردد.
این کتاب هیچ گونه تمرین، ریاضت، جملات تاکیدی، مراقبه یا مانتراهای انگیزشی را به عنوان راه حل پیشنهاد نمی کند. در عوض به خوانندگان یاد می دهد چگونه بر خود مسلط شوند و افکار، گزینه ها و زندگی شان را در مسیری پربار و مطمئن، آزاد از هرگونه قید و بند، اضطراب و استرس هدایت کنند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ امبر در بیمارستان از خواب بیدار می شود. نمی تواند تکان بخورد. نمی تواندحرف بزند. نمی تواند چشم هایش را باز کند. او می تواند صدای هر کسی را در اطرافش بشنود؛ اما آنها از این موضوع کاملا بی خبرند. امبر به یاد نمی آورد که چه اتفاقی رخ داده؛ اما بر این شک است که این قضایا با شوهرش ارتباط دارد. با نوسانی که میان اتفاقات کنونی، وقایع یک هفته قبل از تصادف و خاطراتی مربوط به بیست سال پیش و دوران کودکی او صورت می گیرد. ”