نگاهی اجمالی به کتاب“ لوری گاتلیب نویسنده کتابشاید بهتره با یکی حرف بزنی یک رواندرمانگر است. او در ابتدای کتاب از ما میپرسد: «ما چطور تغییر میکنیم؟» و پاسخ میدهد «با ارتباط با دیگران». گاتلیب معتقد است رابطه میان درمانگر و بیمار، اعتمادی مقدس میطلبد تا وقوع هرگونه تغییری امکانپذیر شود. کتاب شاید بهتره با یکی حرف بزنی ماجرای جلسات رواندرمانی لوری گاتلیب و نحوه مواجه او با بیمارانش و سپس مواجهه خود او با رواندرمانگرش وندل برانسون است. آنچه گاتلیب، با قلم صریح و طنز صمیمانهاش، پیش رویمان میگذارد؛ زندگی خودش، بیمارانش و ما به عنوان مخاطبان کتاب است. با همان درماندگیها و آشفتگیها و بیم و امیدها که خوب که نگاه کنیم کم و بیش میان همهمان مشترک است. او نخست برای تسلی یافتن و سپس برای شناختن خود و دسترسی به دنیای پیچیده درونیاش به رواندرمانی روی میآورد. حرفهای که سالها عمرش را صرف آن کرده و خود نیز از همان برای یاری رساندن به دیگران بهره میگیرد و، با قصههایی که از بیمارانش برایمان تعریف میکند، پیداست که در این کار موفق هم میشود. ”

مسخنویسنده: فرانتس کافکا
نگاهی اجمالی به کتاب“ مجموعهای از پنج داستان شنیدنی نوشتهی فرانتس کافکا -نویسندهی نامدار و صاحبسبک آلمانی- را در کتاب صوتی مسخ و داستانهای دیگر میشنوید. داستانهای این مجموعه بهترتیب «مسخ»، «در سرزمین محکومان»، «گزارشی به فرهنگستان»، «هنرمند گرسنگی» و «لانه» نام دارند.
بیتردید مسخ را میتوان یکی از تأثیرگذارترین و پربحثترین آثار ادبی قرن بیستم قلمداد کرد. فرانتس کافکا در این داستان ماجرای مردی بهنام گرگور سامسا را روایت میکند که یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند که دیگر کالبد انسانی ندارد. او حالا در خانهی خود و روی تخت خود، به حشرهای زشت و بزرگ و چندشآور تبدیل شده است. منتقدان و مفسران تحلیلهای بسیاری از داستان مسخ ارائه دادهاند و با گذشت دهها سال از نگارش و نخستین انتشار این اثر، گرگور سامسا کماکان توجهها را بهسوی خود جلب میکند. ”