نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب عقل و احساس نخستین رمان عاشقانه جین آستن است. جین آستن در این رمان، تقابل عقل و احساس در کامیابیها و ناکامیهای دو خواهر با ویژگی?های متفاوت را به تصویر می?کشد و دو فرجام متفاوت را برای آنها رقم میزند.
عقل و احساس رمانی کلاسیک است که در سال 1811 برای نخستین بار منتشر شد. برخی منتقدان آستن را پیشگام رمانهای احساسی میدانند و او را با انعکاس واقعیت در آثارش میشناسند. آستن در رمان «عقل و احساس» احساسات و درونیات انسانها را نشان میدهد و در این راه سعی نمیکند مخاطب را با عبارات مستقیم قانع کند؛ مخاطب کتاب از لابهلای گفتوگوها و واکنشهای شخصیتهای داستانی با آنها آشنا میشود و این یکی از نقاط قوت کتاب است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان جدیدی نیست، اما فکر میکنم، حداقل برای این کتاب، ارزش دارد که یک بار دیگر آن را تعریف کنم. سال 1998 بود و داشتم فیلم محبوب را در مصاحبهی تلویزیونی زنده با جین سیسکِل، منتقد فیلم بزرگ شیکاگو سانتایمز، معرفی میکردم و همهچیز داشت خیلی آرام پیش میرفت تا اینکه اوضاع به هم پیچید. او پرسید: «بگو ببینم، از چی کاملاً مطمئنی؟» اولین بار نبود که مصاحبه میکردم. سالهای سال در مصاحبهها سئوالهای ترسناکی مثل این را از من پرسیده بودند و هنوز هم میپرسند و معمولاً جوری نمیشود که هیچ کلمهای برای پاسخ پیدا نکنم، اما باید بگویم جین موفق شده بود مرا گیر بیندازد. با منومن و درحالیکه میدانستم او بهدنبال چیزی بزرگتر، عمیقتر، پیچیدهتر است، گفتم: «اوه، دربارهی این فیلم؟» اما داشتم طفره میرفتم تا در ذهنم به پاسخی حداقل کمی منسجم برسم. اما او گفت: «نه، میدونی منظورم چیه؛ دربارهی خودت، زندگیت، هرچی، همهچی...» «اوه، من مطمئنم که... اوه... مطمئنم که، جین، یه کم وقت میخوام که دربارهاش بیشتر فکر کنم.» حالا شانزده سال گذشته و از آن موقع تا بهحال خیلی به این پرسش فکر کردهام، طوریکه تبدیل به پرسش اساسی زندگیام شده است: هر شب از خودم میپرسم دقیقاً از چه مطمئن هستم. ”