مینیمالیسم دیجیتال

کتاب صوتی

کتاب صوتی مینیمالیسم دیجیتال

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان سیمین ورسه

انتخاب یک زندگی متمرکز در جهانی پرهیاهو

نام اصلی: Digital minimalism

ناشر: نشر هیرمند

سال چاپ: 1398

شابک:

خلاصه:

مینیمالیسم دیجیتال، فلسفه ای برای استفاده از فناوری ها در دنیای فرا آنلاین امروزی است. به گونه ای که زمان های آنلاین خود را صرف فعالیت هایی کنید که هوشمندانه انتخاب و بهینه سازی شده اند. وقت آن فرا رسیده که بر تکنولوژی غالب شوید نه مغلوب. وقت آن رسیده تصمیم بگیریم از چه ابزاری به چه هدفی و تحت چه شرایطی استفاده کنید. مینمالیست های دیجیتال کسانی هستند که بدون اینکه دغدغه ای برای مستندسازی لحظات زندگی خود داشته باشند از آن لذت می برند، کسانی که چهره به چهره با شما گفتگو می کنند بدون آنکه وسوسه سرک کشیدن به تلفن همراه سراغ شان بیاید.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار میلاد رحیمی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 8 ساعت و 28 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی جستارهایی درباره زن جستارهایی درباره زن

سوزان سانتاگ

کتاب صوتی شیر سیاه شیر سیاه

الیف شافاک

کتاب صوتی برای فرداها متشکرم برای فرداها متشکرم

والری تریرولیر

کتاب صوتی بازی کار بازی کار

چارلز کنراد

تازه‌های ماه‌آوا

آدم‌های سمینویسنده: لیلیان گلاسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب آدم‌های سمی نوشته‌ی لیلیان گلاس به حضور آدم‌هایی در زندگی می‌پردازد که در نبود آن‌ها شرایط بهتر رقم می‌خورد ولی بنا به شرایطی این افراد در سراسر زندگی همه‌ی ما حضور دارند. او به این آدم‌ها، سمی (toxic) می‌گوید زیرا از دیدن پیشرفت و موفقیت در زندگی سایرین خوشحال نمی‌شوند و تلاش می‌کنند تا بقیه را از رسیدن به موفقیت بازدارند. این افراد با زدن حرفایی گستاخانه و رفتاری دو رو روح ما را خدشه‌دار می‌کنند و به زندگی ما به طور مستقیم یا غیرمستقیم آسیب می‌زنند. گاهی این افراد با تاثیر منفی خود در زندگی نزدیکانشان سبب شده‌اند افراد به انواع بیماری‌های روحی و جسمی دچار شوند. لیلیان گلاس در این باره می‌گوید: «من در طی سال‌ها کار حرفه‌ای به عنوان متخصص گفتاردرمانی، مشاور روابط بین فردی و رفتار درمانگر، به وضوح تاثیر شگرف کلمات را در انسان دیده و تجربه کرده‌ام. من از نزدیک شاهد پیامدهای مخرب رفتارهای زشت و گفتار ناروا و نابجای افراد نادان یا سمی در زندگی افراد بوده‌ام و دیده‌ام زمانی که مورد هدف تیرهای زهرآگین این آدم‌ها قرار می‌گیریم تا چه حد می‌توانیم شکننده و آسیب‌پذیر باشیم.» لیلیان گلاس روش‌های مختلفی در کتاب آدم های سمی ارائه می‌دهد که با کمک آن‌ها بتوانیم در برابر این افراد و تاثیراتشان مقابله کنیم؛ یکی از روش‌های بسیار معمول در مواجهه با این افراد، دوری و جلوگیری از معاشرت با آن‌هاست. معمولا این افراد با حسادت‌ورزی خود، آرامش و آسایش را از زندگی می‌گیرند وآن را به جهنم تبدیل می‌کنند. این افراد همه جا وجود دارند و ما باید بتوانیم آن‌ها را شناسایی کنیم. یک مدیر خشن، همسری بی‌ملاحضه، یک دوست با افکار منفی و یا یک برادر معتاد می‌تواند تمام زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار دهد. باید در مقابل این افراد رفتارمان را مدیریت کنیم و سعی کنیم تا از کوچک‌ترین تاثیرها نیز جلوگیری کنیم. رفتار ما در مواجهه با این افراد باید به گونه‌ای باشد تا افکار مخرب آن‌ها را مهار کنیم و کینه، نفرت و حسادت را دور بریزیم. ”

اینم شد زندگینویسنده: عزیز نسینRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ «اینم شد زندگی» یک مجموعه داستانی از نویسنده توانای اهل ترکیه، عزیز نسین است. او در این آثار طنز تلخ و سیاهی را برای توصیف پیرامونش به کار می‌گیرد تا معایب اجتماعی زمانش را برملا کند و با نقد آنها راهکار گذر از این معایب را نشان دهد. او منتقد بی‌رحم اما خوش‌زبان جامعه ترکیه است و البته خوش‌انصاف؛ زیرا همه تقصیرها را هم به گردن حکومت و سیستم اداری و... نمی‌اندازد. قلم او متوجه مردم هم هست و با نقد خرافات، کژبینی و کوتته‌فکری مردم، می‌کوشد توازنی در نقدهایش ایجاد کند و راه برون‌رفت از مشکلات را بیشتر بنمایاند. بخشی از کتاب: «بعد از اینکه مرا ختنه کردند اسم مرا در یک مکتب نوشتند. مکتب از خانه ما خیلی دور بود ولی چاره نداشتیم باید می‌رفتم، راستش از دوری راه زیاد ناراحت نبودم چون خیابانها را دید می‌زدم!... ملاباجی که من آنجا درس می‌خواندم سه تا دختر بزرگ داشت، هر سه‌تا سفید و خوشگل بودند و من از هر سه تاشان خیلی خوشم می‌آمد! مثل روس‌ها بودند. آخه از وقتی که روس‌ها به مملکت ما آمدند دوچیز را با خودشان آوردند. یکی زن‌هایِ خوشگل و سفید و یکی هم اسکناس‌های بزرگ!... پدرم دوتا از این اسکناس‌ها داشت. البته مردم زیاد داشتند. اسکناس‌های روسی توی دست و پای مردم ریخته بود وقتی روسها از ترکیه رفتند. انقلابیون اسکناس‌ها را جمع کردند بعد هم از اعتبار افتاد. البته ما غیر از دو تا نداشتیم. چه می‌شد کرد. پولی بی اعتبار هم گیر ما نمی‌آمد! پدرم پولهای به آن بزرگی را یک قروش فروخت!... وقتی به مکتب رفتم مادرم یک فینه قرمز رنگی برایم درست کرد و به سرم گذاشت. یک قلم و دوات هم برایم خرید که وقتی می‌نوشتم «جرجر» صدا می‌کرد! روز اول به مدرسه رفتم باید این دعا را حفظ می‌کردم «رب یسر و لما تیتر رب تمین بالخیر» یعنی «آفریدگارا کارم را آسان کن. نگذار سخت بگذرد. تو کارم را به خیر بگردان» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools