هرگز ترکم مکن

کتاب صوتی

کتاب صوتی هرگز ترکم مکن

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی: Never Let me go

ناشر: نشر افق

سال چاپ: 1398

شابک:

خلاصه:

کازوئو ایشی گورو در این کتابش داستان عشق، از دست رفتگی و حقایق نهانی را روایت می کند. از همین روست که هرگز ترکم مکن جایش را در میان بهترین آثار او باز کرده، رمانی تکان دهنده، آکنده از احساس شکنندگی انسان معاصر و خاطرات به یادماندنی شخصیت هایش که رفته رفته به حقیقت دوران کودکی و نیز آینده خود پی می برند. آنها پس از سال ها در می یابند که چرا موسسه «هیلشم» از کودکی پناهشان داده است.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار میلاد رحیمی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

چرا می خواهیم شما ثروتمند باشیدنویسنده: دونالد ترامپRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ این کتاب یکی از بهترین‌ها در نوع خود است. بدون‌شک تاکنون کتاب‌های بسیاری در زمینه‌ی موفقیت در کار، کسب درآمد بالا، ثروت و خوشبختی در بیست دقیقه را دیده یا مطالعه کرده‌اید! واقعیت این است که روش‌های متفاوت دستیابی به موفقیت در عرصه‌های مختلف زندگی ازسوی بزرگان و روان‌شناسان مطرح می‌شود، اما حرف آخر را خود فرد، اراده، نیازهای ناخودآگاه، افکار و علایق او می‌زند. از این‌رو نمی‌توان به‌راحتی نسخه‌ای ارایه داد که بتواند زندگی هر کسی را با هر شرایطی متحول کند… این کتاب تا حدود زیادی توانسته است در تهیه‌ی این نسخه، با موفقیت عمل کند. بی‌تردید مقایسه‌ی موقعیت اقتصادی کشورها با یکدیگر، معقول به‌نظر نمی‌رسد، اما اصول و روش‌هایی وجود دارند که در هر شرایط اقتصادی می‌توانند نتیجه‌بخش باشند. توصیه‌های این کتاب این ترفندها را در اختیارتان قرار می‌دهد. ”

قاب‌های خالینویسنده: فهیم عطارRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستانی عاشقانه با روایتی متفاوت است. «فهیم عطار» در این کتاب سوژه‌های متفاوتی برای نوشتن پیدا کرده است. این داستان درون‌مایه‌های روان‌شناسی و ماجراجویی هم دارد. با وجود کتاب‌هایی مثل قاب‌های خالی، هنوز هم می‌توان به خواندن یک کتاب خوش‌خوان و پرکشش ایرانی امیدوار بود. شب عروسیمان بود. مهمان‌ها همه رفته بودند. کراواتم را شل کردم و روی صندلی ولو شدم. پونه کنارم نشست و کفش‌هایش را درآورد. «پشت پاهام رو زدن. حالم از کفش پاشنه‌بلند به هم می‌خوره.» نگاهش کردم و گفتم: «بالاخره رسما مالِ من شدی.» ابرو بالا انداخت و گفت: «من مال هیشکی نیستم. من مال خودمم.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools