نگاهی اجمالی به کتاب“ در این کتاب اظهار نظرهای دریابندری درباره موضوعات مختلف اعم از فراز و فرودهای زندگی شخصی وی از جمله حضورش در موسسه انتشارات فرانکلین و فراز و نشیب فعالیت این موسسه، نگاه او به مقوله ترجمه و مهمترین ترجمه هایی که از وی و در روزگار وی منتشر شده است درج شده است. در کنار این مساله نگاه او به بایدها و نبایدهای زبان فارسی، داستان نویسی طنز و سینما نیز درج شده است. از مهمترین نویسندگانی که دریابندری در این کتاب به اظهار نظر درباره آنها پرداخته است می توان به دهخدا، جمالزاده، هدایت، چوبک، آل احمد، گلستان و علی محمد افغانی اشاره کرد.
وی در بخشی از این کتاب درباره نثر جلال آل احمد می گوید: من با نثر مقاله های جلال آل احمد هیچ موافق نیستم. یعنی نثری که در مقاله هایش می بینید، چیزی ساخته و پرداخته خودش است و به اصطلاح چیزی ساخته و پرداخته خودش است و به چیزی نیست که آدم آرزومند همه مثل آن بنویسند. شما تصور کنید که اکر نویسندگان ما بخواهند ادای آل احمد را در بیاورند به کلی چیز بی خودی می شود. البته یادم هست که خودش هم در جایی گفته بود این طرز خرف زدن را از یک نویسنده فرانسوی یاد گرفته. یعنی در واقع ادای او را در آورده. سلین، خیال می کنم. به هر حال زمانی از سبک آل احمد که معروف است، دو سه نفری تقلید می کردند ولی همه آنها پی کارشان رفته اند. یعنی الان دیگر کسی به نثر آل احمد توجهی ندارد. این خیلی طبیعی است. برای اینکه نثر مقاله های او نثر فارسی پاکیزه درست و حسابی نبود. به اصطلاح من درآوردی بود. اما به نظر من نثر داستان های آل احمد شایان توجه است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ روزالیا دختر نوجوان پانزدهسالهای است که به همراه پدر و برادرانش در خانهای در حومهی شهر ساردین زندگی میکند. او با پسر ثروتمندی بهنام آنانیا آشنا میشود که رویای رسیدن به گنجهای پنهان نوراگه، شهری باستانی در ایتالیا، را در سر دارد و سهامدار مزارعی در همان حوالی است. روزالیا و آنانیا به یکدیگر دل میبندند اما در این میان یک راز نهفته و ناگفته وجود دارد: آنانیا متأهل است و این را از روزالیا پوشیده نگه داشته. طولی نمیکشد که حقیقت برای او روشن میشود اما آنها تصمیم میگیرند مخفیانه به رابطهی خود ادامه دهند و ثمرهی این عشق ممنوع پنهانی برایشان یک فرزند است. فرزندی که بعدها روزالیا بهخاطر تنگدستی او را ترک میکند. او با پدرش بزرگ میشود و تلاش میکند بهرغم نامشروع بودن، مشروعیت اجتماعی قابل قبولی برای خود دستوپا کند. اما بزرگترین دغدغهی او این است که مادرش را پیدا کند. آیا او موفق خواهد شد این دیدار را محقق کند؟ ”