چرت بعد‌‌‌از‌ظهر

کتاب صوتی

کتاب صوتی چرت بعد‌‌‌از‌ظهر

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان هادی جامعی

تعریف داستانی تخیلی از زندگی ما آدم‌ها از نگاه یک سگ

نام اصلی: Nap of afternoon

ناشر: نشر چشمه

سال چاپ: ۱۳۸۰

شابک:

978-622-99893-0-2

خلاصه:

داستان از زبان و نگاه سگی پیر و ماده روایت می‌شود.او از زندگی‌اش درمیان انسان‌ها، ارزیابی روابط انسان‌ها با یکدیگر و روابط آن‌ها با خودش برای ما می‌گوید. درواقع نویسنده از این راه قصد دارد از زاویه ای بدیع و غیرکلیشه ای چشم اندازی به سرگذشت انسان ها بگشاید.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار سروش اعتصامی
انتخاب موسیقی آرش رستمی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: خرداد 1396

مدت زمان اثر: 1 ساعت و 46 دقیقه

در اجرای این داستان که از نگاه یک سگ ماده پیر روایت می‌شود تعمدا و آگاهانه از صداسازی برای شخصیت اصلی -سگ-پرهیز شده تا با بیانی انسانی ،به مخاطب فرصت دهد هر چه بیشتر درگیر مفهوم وقایع گردد.

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

کهنه چراغ خیاباننویسنده: هانس کریستیان اندرسنRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کسانی که در تمام عمر با نور شمع وجودشان راه زندگی دیگران را روشن کرده اند هیچگاه از یاد نمی روند. ”

و چشم‌هایش کهربایی بودنویسنده: مهری بهرامیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ و چشم‌هایش کهربایی بود رمانی است که از دریچه‌ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می‌پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربه‌فردند. تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییک‌های کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشند و روایتگر ترس‌ها، تشویش‌ها، آرزوها و ناکامی‌های آدم‌های درون داستان‌اند... . در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: از همین‌جا پیداست و می‌بینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همان‌طور که توی هوا می‌چرخم زن هم می‌چرخد انگار و درخت هم وارونه می‌شود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که می‌زنم. درختِ وارونه ریشه‌هایش توی هوا می‌ماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من می‌خواهم از ریشه‌ها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث می‌کند دیگر نمی‌چرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت می‌ماند همان‌جا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمی‌گرداند و انعکاس رنگ مهره‌هام توی عسلی چشم‌هاش بی‌قرارم می‌کند... . ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools