1984

کتاب صوتی

کتاب صوتی 1984

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده جرج اورول

نام اصلی:

ناشر: نشر مجید

سال چاپ: 1398

شابک:

خلاصه:

رمان 1984 کتاب شگفت انگیزی است که جهان آینده را که در آن زندگی و حتی افکار مردم تحت کنترل در می آید توصیف می کند. دنیایی که عشق و حقیقت از آن طرد می شود و افراد از زندگی خصوصی محروم می شوند. اهمیت این کتاب دقیقا به دلیل بیان پیشگویانه وضعیت جدید درماندگی انسان است که بر عصر حاضر حاکم شده است.
اورول در این اثر، جامعه ای کاملا خشک و مقرراتی را به تصویر می کشد که در آن انسان فقط یک شماره است و فردیت خود را به تمامی از دست می دهد. این وضعیت با ترکیب ترس فوق العاده زیاد و بهره برداری های روانشناسانه و عقیدتی از انسان تشدید می شود.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار آرش رستمی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 12 ساعت و 59 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

در قلمرو وحشتنویسنده: ادگار آلن‌پوRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ ادبیات گوتیک شاخه‌ای از مکتب رمانتیسیسم یا دقیق‌تر این که پیش‌رمانتیسیسم است و طلوع آن از رویکرد بشر اروپایی به عالم درون، کابوس و رؤیاهای شخصی، امیال و گرایش‌های روحی مبهم، عواطف سرکوب‌شده و ... خبر می‌دهد تا دریچه‌ای به سوی دهلیزهای تاریک و پیچ‌ در پیچ آدمی گشوده شود. در قلمرو وحشت هشت داستان برجسته گوتیک را در خود جای‌داده‌است، همراه با مقدمه‌ای موشکافانه درباره ادبیات گوتیک و ریشه‌های آن. ”

سیزده دلیل براینویسنده: جی اشرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ با تمام عضلات بدنم که باهم متحدانه می‌خواهند از حال بروم، مقابله می‌کنم. همه‌ی عضلاتم انگار باهم از من می‌خواهند به مدرسه نروم. می‌خواهند به‌جای دیگری بروم و تا فردا پنهان شوم؛ ولی اهمیتی نداشت، هر وقت به مدرسه برمی‌گشتم، مجبور بودم با آن آدم‌های داخل نوارها روبه‌رو شوم. به ورودی پارکینگ نزدیک می‌شوم. جایی که تخته‌سنگ بزرگ و حکاکی شده‌ای با پیچکی که به دور پایه‌ی آن پیچیده شده قرار دارد. روی آن نوشته یادبودِ سال 1993. در طول این سه سال، بارها از جلوی این تخته‌سنگ عبور کرده‌ام؛ اما هیچ‌وقت پارکینگ را به این شلوغی ندیده بودم. حتی یک‌بار، چون هیچ‌وقت این‌قدر دیر به مدرسه نمی‌آمدم. تا امروز. به دو دلیل. یک: بیرون دفتر پُست منتظر ایستاده بودم. منتظر بودم باز کند تا جعبه کفشی پر از نوار کاست را پُست کنم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools