داستانی مرموز

کتاب صوتی

کتاب صوتی داستانی مرموز
اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر ثالث

سال چاپ: 1387

شابک:

دسته بندی: داستان کوتاه

خلاصه:

ماجرای کتاب داستانی مرموز درباره زنی به نام خانم مارکیز است که همسرش، بوریس، برای مدتی به هندوستان سفر کرده و هر چهارشنبه برایش وسایل و هدایای عجیب و غریب می‌فرستند؛ هدیه‌هایی که هر کدام به نحوی شما را متعجب خواهند کرد. برای مثال، اشیا در این داستان‌ها جان دارند و خانم مارکز توانایی صحبت کردن با آن‌ها را دارد! نویسنده با مهارت خاص خود، چنان این قصه را روایت کرده که مرز خیال و واقعیت برایتان کم‌رنگ می‌شود و غرق در ماجراهای بامزه آن خواهید شد.

هنرمندان:

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی سه کتاب سه کتاب

احمد محمود

کتاب صوتی نان آن سالها نان آن سالها

هاینریش بل

کتاب صوتی به من نگاه کن به من نگاه کن

الهام فلاح

کتاب صوتی اول شخص مفرد اول شخص مفرد

هاروکی موراکامی

کتاب صوتی دو دنیا دو دنیا

گلی ترقی

کتاب صوتی برای یک شب عشق برای یک شب عشق

امیل زولا

تازه‌های ماه‌آوا

آغازی دوبارهنویسنده: جوئل اوستینRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب آغازی دوباره، نوشته جول اوستین، خودسازی و موفقیت را از دیدگاه دین مسیحیت تعریف می‌کند و به شما می‌گوید که چگونه با بهره‌مندی از آموزه‌های مذهبی می‌توان درون خود را پرورش داد و به موفقیت دست یافت. اولین قدم موردنیاز برای بهره‌گیری از همه ظرفیت‌هایتان و بهترین تصمیمی که می‌توانید در زندگیتان بگیرید، این است که خداوند را در مرکزی‌ترین نقطه از زندگی خود قرار دهید. رمز این نکته که روزانه یک زندگی خارق‌العاده را زیست کنید این است که ارتباط خود را با خداوند بهتر و زیباتر سازید. باید ریشه‌های خود را به خداوند وصل کنید تا موفق شوید قدرتش را دریافت کنید و جان دوباره بگیرید تا هر فکر و طرحی که برای شما دارد، به نتیجه برسد. ”

اتللوی تابستانینویسنده: نسیبه فضل‌الهیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ می‌توان حدس زد که گرتا در لحظه اصابت شلیک گلوله در کجای سِن قرار داشته و فاصله‌اش با تفنگ اتللو یا آقای رازمیک هوانسیان چقدر بوده است. با توجه به همان زاویه? 65 درجه و فاصله? 50 سانتی‌متری میان اتللو و دزدمونا، قاتل و مقتول در فاصله? نسبتا نزدیکی از یکدیگر قرار گرفته بودند و حتی برای لحظاتی هم به یکدیگر خیره شده‌اند. به گفته? تماشاگران ردیف‌های آخر، لحظه‌ای که اتللو قصد داشته تا با شلیک گلوله‌ای به زندگی دزدمونا و بعداً خودش خاتمه بدهد چندین‌بار با انزجاری که چندان هم درماتیک نبوده سرش را تکان داده و با حالت انترسانی به تماشاگران سالن نگاه کرده و با صدای بلندی فریاد زده است: «وقتی از من می‌نویسید بگویید که سخت اما بد دوست می‌داشت.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools