آنها

کتاب صوتی

کتاب صوتی آنها

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

"سه داستان کوتاه همراه"

نام اصلی: They

ناشر: روزگار نو

سال چاپ: 1391

شابک:

978-622-7057-28-7

دسته بندی: ادبی هنری/ اجتماعی

خلاصه:

رودیارد کیپلینگ رمان‌نویس مشهور انگلیسی در این کتاب سه داستان کوتاه "آنها" ، "ماری‌پست‌گیت" و "باغبان" را تقدیم علاقمندانش کرده‌است. او در این سه داستان با توصیفات زیبا و توجه به جزئیات درباره مردی می‌گوید که تحت تاثیر حواشی جنگ داشته‌هایشان را از دست‌داده‌اند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس آرش رستمی
انتخاب موسیقی رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: مرداد ماه 97

مدت زمان اثر: 2 ساعت و 42 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی شیر سیاه شیر سیاه

الیف شافاک

کتاب صوتی برای فرداها متشکرم برای فرداها متشکرم

والری تریرولیر

کتاب صوتی آدم کجا بودی؟ آدم کجا بودی؟

هاینریش بل

کتاب صوتی راز بین دو نفر راز بین دو نفر

کارن ام.مک‌منس

تازه‌های ماه‌آوا

کتاب اوهامنویسنده: پل استرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب اوهام را باید یکی از موفق ترین آثار پل اُستر دانست. در این رمان جذاب و تکان دهنده که یکی از مهم ترین آثار دوران اوج نویسنده است استر دغدغه های همیشگی اش را طرح می کند. تنهایی بازگشت به زندگی در آستانه ی مرگ پول های بادآورده همزاد و دیگر مضامین آشنای استر این بار در بستر سینما و در قالب زندگی یک کارگردان روایت می شوند و حاصل کار یکی از موفق ترین آثار نویسنده است. پل اُستر را به گواه اکثر منتقدان و خوانندگان آثارش می توان از بزرگ ترین نویسندگان زنده ی جهان دانست. ”

قاب‌های خالینویسنده: فهیم عطارRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستانی عاشقانه با روایتی متفاوت است. «فهیم عطار» در این کتاب سوژه‌های متفاوتی برای نوشتن پیدا کرده است. این داستان درون‌مایه‌های روان‌شناسی و ماجراجویی هم دارد. با وجود کتاب‌هایی مثل قاب‌های خالی، هنوز هم می‌توان به خواندن یک کتاب خوش‌خوان و پرکشش ایرانی امیدوار بود. شب عروسیمان بود. مهمان‌ها همه رفته بودند. کراواتم را شل کردم و روی صندلی ولو شدم. پونه کنارم نشست و کفش‌هایش را درآورد. «پشت پاهام رو زدن. حالم از کفش پاشنه‌بلند به هم می‌خوره.» نگاهش کردم و گفتم: «بالاخره رسما مالِ من شدی.» ابرو بالا انداخت و گفت: «من مال هیشکی نیستم. من مال خودمم.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools