نگاهی اجمالی به کتاب“ اعتراض کردن به مسائل مختلف میتواند عواقب ناخوشایندی را به انسان تحمیل کند و به او احساس گناه دهد. قاطعیت و لب به اعتراض گشودن مسئلهای است که باید در بستر فرهنگی، اقتصادی و روانشناسی بررسی گردد. مانوئل اسمیت در کتاب «روانشناسی اعتراض»، این مقوله را از جنبههای مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار داده است و به دنبال آن سلطهجویی را نقد میکند و راهکارهایی برای مقابله با آن ارائه میدهد.
آیا اعتراض ابزاری برای خدمت به بشریت است یا وسیلهای برای ایجاد آشوب؟ اعتراض منجر به ظلم میشود یا عدالت را به ارمغان میآورد. آیا اعتراض رفتاری کودکانه است یا بالغانه؟ در دنیای متمدن امروزی گفتگو یک ابزار بسیار مهم برای برقراری ارتباط تلقی میشود که میتوان از این ابزار درجهت بهبود ناهنجاریهای جامعه نظیر سلطهجویی افراد بهره برد.
قاطعیت نیز یکی از مفاهیم مهمی است که مانوئل اسمیت به طور مفصل آن را توضیح داده است و از لزوم آن در شرایط مختلف زندگی صحبت کرده است. به عقیدهی او برای داشتن جامعهای سالم و بدور از آفت سلطهجویی باید فرهنگ قاطعیت را افزایش دهیم. او در کتاب خود این مسئله را از دوران کودکی مورد کنکاش قرار داده است. مثلا زمانی که پدر و مادر با قطعیت بسیار مانند یک فرمانده با کودک رفتار میکنند باعث میشود حق طلبی زیادی به کودک تلقین میشود و او در آینده میتواند هر کاری را انجام دهند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ البته مجردها گروه همگونی نیستند. مجردها حداقل به پنج دسته متفاوت تقسیم می شوند. بزرگترین دسته آنهایی هستند که هرگز ازدواج نکرده اند، اما چهار دسته دیگر نیز باید مورد توجه قرار بگیرند.
این پنج گروه عبارتند از:
1. آن هایی که هرگز ازدواج نکرده اند. این گروه شامل مجردهای 18 سال به بالا حدود 49 میلیون نفر از مردم آمریکا را تشکیل می دهد. متوسط سن ازدواج بار اول در میان زنان به بیست و پنج سال و در میان مردان به بیست و هفت سال رسیده است. این بدان معناست که در گروه کلیِ جمعیت هجده تا بیست و چهارساله، از هر ده نفر تقریبا نُه نفر (87 درصد) هرگز ازدواج نکرده اند. 2. آن هایی که طلاق گرفته اند. امروزه 10 درصد کل بزرگسالان افرادی هستند که طلاق گرفته اند. اما به مرور زمان تعداد بیشتری از افراد متأهل با مسئله طلاق مواجه می شوند. ظرف پنج سال، 20 درصد کل ازدواج ها به طلاق منجر می شود. ظرف ده سال، یک سوم کل زوج ها از هم طلاق خواهند گرفت، و ظرف پانزده سال، 43 درصد طلاق خواهند گرفت.
3. آن هایی که جدا شده اند اما طلاق نگرفته اند. این ها افرادی هستند که قانونا هنوز متأهل اند اما دیگر زیر یک سقف زندگی نمی کنند. از نظر شیوه زندگی، آن ها بیشتر مجردند تا متأهل. ”