نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب تابستان دلپذیر اثر کوریتنا بومان، نویسنده آلمانی معاصر، یک داستان دلپذیر درباره رابطه یک خاله و خواهرزاده در برههای از زندگیشان را میخوانید.
خلاصه کتاب تابستان دلپذیر
ویبکه دانشجویی است که بعد از زمستانی طولانی و خستهکننده، خراب کردن امتحانات و شکستی که در رابطه عاشقانهاش داشته، با جیب خالی تصمیم میگیرد از شهر بیرون برود در نهایت او تصمیم میگیرد به ملاقات خاله لاریسایش به موریتس برود.
لاریسا زنی هنرمند است و افتخار میکند که با تلاش در مزرعه? تمشک برای خودش زندگیای تازه دستوپا کرده است. این دو زن در عین اینکه کاملاً باهم فرق دارند، از جهاتی شبیه هم هستند.
در طول تابستان در منطقه? دریاچهای مکلنبورگ، لاریسا با میشاییل نقاش آشنا میشود. آرزوی بزرگ این زن تنهای مستقل برآورده میشود؛ اما هنوز شک دارد که میتواند به او اعتماد کند یا نه. حرفزدن با ویبکه هم برایش خوب است، هم برایش خوب نیست: ویبکه به لاریسا قوت قلب میدهد؛ اما لاریسا خیلی وقت است که اعتماد به خانوادهاش را از دست داده است.
ویبکه و لاریسا همراه هم یک تابستان دلپذیر و شگفتانگیز را تجربه میکنند. ”

دزیرهنویسنده: آن ماری سلینکو
نگاهی اجمالی به کتاب“ دختری جوان را تصور کنید که دو تن از قدرتمندترین مردان اروپا خواهان او هستند. بهنظرتان چنین شخصیتی دارای چه ویژگیهایی است؟ احتمالا به زیبایی بیحدوحصر، اندام فریبنده، خانواده اشرافی، و ارثیهی هنگفت اشاره میکنید. ازدواج پیش از هر چیز قراردادی مالی-اجتماعی است و هرچه بیشتر به گذشته برگردیم این عامل از اهمیت بیشتری برخوردار بوده، بهخصوص وقتی از مردان صاحب قدرت صحبت میکنیم! با این حال ناپلئون بناپارت و ژان باتیست برنادوت هر دو شیفتهی دختر مردی حریرفروش شدند که از حیث ظاهر چندان هم متفاوت نبود و ماجراهایی شورانگیز را رقم زدند؛ رقابتی مسحورکننده که روایت آن را در کتاب صوتی دزیره از آن ماری سلینکو خواهید شنید. ”