نگاهی اجمالی به کتاب“ بسیار پیش آمده که آدمهای خوب دور و برمان را در حال انجام کارهای بد ببینیم! کارمند محترمی که سالها یک مسیر مستقیم را از خانه به محل کار میرفته و بعد در آخرین سال کاری او را به جرم اختلاس میگیرند. خانم خوبی که ده سال با همسرش زندگی کرده و مادری مهربان برای سه فرزندش بوده و در اوایل میانسالی خبر خیانتش را میشنوید.
چرا در حالی که بسیار فرشتهوار زندگی میکنیم بخشهایی در وجودمان هست که شبیه به دیو ما را به قهقهرا میبرد و در یک لحظه تمام آنچه روزها برای ساختنش تلاش کردهایم با یک فریاد بر سر معشوقهمان، با تن دادن به یک وسوسه زیر سوال میبرد و ما در لحظهای بخشی از وجود خود یا اطرافیانمان را میبینیم که هرگز خیال وجود داشتنش را هم نداشتهایم؟
دبی فورد معتقد است که باید درک کنیم که انسان جمع اضداد، مجموع خوب یا بد، روشنایی و ظلمت، ضعف و قدرت، استعداد و حماقت است و تمامی آدمها بالقوه تمام صفات و خوب و بدی که میتوانید تصور کنید در خود دارند؛ روندی رو به رشد در شخص آغاز خواهد شد. هر صفتی که در دیگران میبینید از قتل و تجاوز گرفته تا وقف شدن برای یک خیریه در ما وجود دارد. وضعیت آدمی در هر لحظه در یکی از این دو قطب است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بهترین درسی که در زندگیام آموختم این بود که دست به کار شوم و کاری انجام دهم.
اگر در شروع به انتها فکر کنید، اگر به همه مایلهایی که میخواهید طی کنید بیندیشید و اگر به همه خطراتی که ممکن است با آنها روبهرو شوید نظر کنید، ممکن است هرگز قدم اول را بر ندارید. در زندگی اگر برای رسیدن به هر آنچه که میخواهید تلاش لازم را نکنید، هرگز به هدفتان نخواهید رسید.
قدم اول را بردارید و چالشهای فراوان پیش روی خواهید داشت. ممکن است با موانعی روبهرو شوید، اما در نهایت موفق میشوید.
اولینبار روز جهانی کتابِ سال 2006 از من خواسته شد کتاب نترسید، انجام دهید را به رشته تحریر درآورم. هدف این بود که مطالبی دوستداشتنی و الهامبخش برای علاقهمندان کتاب بنویسم تا آنها به خواندن کتابهای بیشتر تشویق شوند. ”