نگاهی اجمالی به کتاب“ دیوید جرولد تمام داستان را در قالب دوم شخص مینویسد، بدون آنکه خواننده را بهطور مستقیم در جریان موضوع بگذارد. نکته دیگر اینکه در این اثر، قهرمان یا نقش اول ندارد.خواننده از همان ابتدا دچار تناقضاتی میشود و بهطور ناخودآگاه وادار میشود جای خالی موجود در شیوهی روایی داستان را پر کند و به این ترتیب او که در عمل انجام شده قرارا گرفته، هم به جای راوی و هم به جای قهرمان داستان ناگزیر از ایفای نقش میشود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بوبن در این کتابش مانند دیگر آثارش شعر و شعور را در هم میآمیزد،ما را به جشن ستارگان مهمان میکند،ناخدای کشتیمان می شود تا ما را از آبهای طوفانی عبور دهد و چمنزاری پیش چشممان میگستراند که در آن تنها صدای موسیقی نسیم شنیده میشود ... سرانجام دست ما را در دست زندگانی میگذارد.از آن نوع زندگانی که شایسته انسان شادکام است. ”