نگاهی اجمالی به کتاب“ و چشمهایش کهربایی بود رمانی است که از دریچهای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» میپردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربهفردند.
تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییکهای کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکاندهنده را به تصویر میکشند و روایتگر ترسها، تشویشها، آرزوها و ناکامیهای آدمهای درون داستاناند... .
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
از همینجا پیداست و میبینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همانطور که توی هوا میچرخم زن هم میچرخد انگار و درخت هم وارونه میشود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که میزنم. درختِ وارونه ریشههایش توی هوا میماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من میخواهم از ریشهها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث میکند دیگر نمیچرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت میماند همانجا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمیگرداند و انعکاس رنگ مهرههام توی عسلی چشمهاش بیقرارم میکند... . ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ هدف کتاب زندگی زیبا پیش روی شماست، کمک به شماست تا بتوانید عمیق تر بیندیشید، باورهای کنونی تان را زیر سوال ببرید و استعدادهای نهانی را که در لایه های زیرین ذهن خودآگاهتان پنهان شده است کشف کنید و در نهایت بتوانید به اهداف بزرگی که در سر دارید برسید. همچنین پس از خواندن کتاب می توانید ویژگی های مثبت شخصیت خود را پیدا کنید و با روشی هوشمندانه تر شکاف های ذهنی تان را پر کنید. تمام فصل های این کتاب شامل تمرین هایی است که سبب بهتر و زیباتر شدن زندگی تان می شود. ”