ستاره کوچک

کتاب صوتی

کتاب صوتی ستاره کوچک

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نمایش کودکانه

نام اصلی:

ناشر: نشر سپید ماه آوا

سال چاپ:

شابک:

خلاصه:

هنرمندان:
کارگردان رضا عمرانی
صدابرداری و میکس صنم کجوئی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: دی ماه 96

مدت زمان اثر: 11 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

و چشم‌هایش کهربایی بودنویسنده: مهری بهرامیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ و چشم‌هایش کهربایی بود رمانی است که از دریچه‌ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می‌پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربه‌فردند. تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییک‌های کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشند و روایتگر ترس‌ها، تشویش‌ها، آرزوها و ناکامی‌های آدم‌های درون داستان‌اند... . در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: از همین‌جا پیداست و می‌بینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همان‌طور که توی هوا می‌چرخم زن هم می‌چرخد انگار و درخت هم وارونه می‌شود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که می‌زنم. درختِ وارونه ریشه‌هایش توی هوا می‌ماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من می‌خواهم از ریشه‌ها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث می‌کند دیگر نمی‌چرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت می‌ماند همان‌جا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمی‌گرداند و انعکاس رنگ مهره‌هام توی عسلی چشم‌هاش بی‌قرارم می‌کند... . ”

از این مطمئنمنویسنده: اپرا وینفریRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستان جدیدی نیست، اما فکر می‌کنم، حداقل برای این کتاب، ارزش دارد که یک بار دیگر آن را تعریف کنم. سال 1998 بود و داشتم فیلم محبوب را در مصاحبه‌ی تلویزیونی زنده با جین سیسکِل، منتقد فیلم بزرگ شیکاگو سان‌تایمز، معرفی می‌کردم و همه‌چیز داشت خیلی آرام پیش می‌رفت تا اینکه اوضاع به هم پیچید. او پرسید: «بگو ببینم، از چی کاملاً مطمئنی؟» اولین بار نبود که مصاحبه می‌کردم. سال‌های سال در مصاحبه‌ها سئوال‌های ترسناکی مثل این را از من پرسیده بودند و هنوز هم می‌پرسند و معمولاً جوری نمی‌شود که هیچ کلمه‌ای برای پاسخ پیدا نکنم، اما باید بگویم جین موفق شده بود مرا گیر بیندازد. با من‌ومن و درحالی‌که می‌دانستم او به‌دنبال چیزی بزرگ‌تر، عمیق‌تر، پیچیده‌تر است، گفتم: «اوه،‌ درباره‌ی این فیلم؟» اما داشتم طفره می‌رفتم تا در ذهنم به پاسخی حداقل کمی منسجم برسم. اما او گفت: «نه، می‌دونی منظورم چیه؛ درباره‌ی خودت، زندگی‌ت، هرچی، همه‌چی...» «اوه، من مطمئنم که... اوه... مطمئنم که، جین، یه کم وقت می‌خوام که درباره‌اش بیشتر فکر کنم.» حالا شانزده سال گذشته و از آن موقع تا به‌حال خیلی به این پرسش فکر کرده‌ام، طوری‌که تبدیل به پرسش اساسی زندگی‌ام شده است: هر شب از خودم می‌پرسم دقیقاً‌ از چه مطمئن هستم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools