نگاهی اجمالی به کتاب“ صبح یک روز کاری در نیویورک ، خبری عجیب از سوی خبرنگاران منتشر میشود.مرد جوانی در یکی از اتاقهای ساختمان سی و دو طبقه سازمان ملل پنهان شده و نیمه شبها همچون اشباح در حالیکه کبوتری در بغل دارد در راهروهای ساختمان میگردد.این مرد چه اهدافی دارد و همدستانش چه کسانی هستند؟ ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ زن با لحن محزونی گفت: «عجیب است، نه؟ دور و بر ما همه چیز دارد میرود روی هوا، ولی هنوز بعضیها نگران یک قفل شکستهاند، بعضیها هم اینقدر وظیفهشناساند که میآیند برای تعمیر… ولی شاید درستش همین باشد، همین سر و کله زدن با خردهریزها، همین وظیفهشناسی و درستکاری که ما داریم، حالا که دنیا دارد سر و تهش هم میآید، عقلمان را سر جایش نگه داشته.» ”