امیرحسن مکی

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - هنر لذت بردن - ماه آوا
برگردان:
  • کتاب صوتی - هنر تاثیرگذاری - ماه آوا
  • کتاب صوتی - آنسان که انسان می‌اندیشد - ماه آوا
  • کتاب صوتی - وقتی خدا درمانگر تو باشد - ماه آوا
  • کتاب صوتی - ذهن دیگران را بخوانید - ماه آوا
  • کتاب صوتی - کافه‌ای به نام چرا - ماه آوا
  • کتاب صوتی - زندگی رویایی‌تان را خلق کنید - ماه آوا
  • کتاب صوتی - نگرش یعنی همه چیز - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

باهوش‌تر شویدنویسنده: تریسی پکیام الوویRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ با خواندن این کتاب می‌توانید: • حافظه‌ی بلند مدت و کوتاه مدت خود را تقویت کنید • خلاقیت خود را افزایش دهید و ذهن مثبتی داشته باشید • رژیم غذایی و سبک زندگی مفید برای مغز خود را کشف کنید • سلامت و آمادگی ذهنی خود را با معماها و تمرین‌ها به حداکثر برسانید در کتاب حاضر، موضوعات مربوط به پرورش مغز، از بازی‌های کامپیوتری گرفته تا آنچه که باید بخورید و حتی این که چه ورزشی برای مغزتان مفید است، با بهره‌گیری از دانش روز مورد بررسی قرار گرفته است. در برخی از موضوعات، من از نتایج تحقیقات خودم استفاده کرده‌ام و در برخی دیگر، از روانشناسان، دانشمندان و پژوهشگران دیگر در این زمینه کمک گرفته‌ام. ”

همسر دوست داشتنی مننویسنده: سامانتا داونینگRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب همسر دوست ‌داشتنی من از پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز و یو‌اس‌ای تودی بوده و نامزد جایزه ادگار به‌عنوان بهترین رمان اول را با خود یدک می‌کشد. - پشت جلد کتاب همسر دوست ‌داشتنی من: داستان عاشقانه ما بسیار ساده به‌نظر می‌رسد. من با زنی بی‌نظیر ملاقات کردم. ما عاشق شدیم و ازدواج کردیم. بچه‌دار شدیم و به حومه شهر نقل ‌مکان کردیم. شیرین‌ترین رؤیاها و تاریک‌ترین رازهایمان را باهم در میان گذاشتیم. و سپس… از هم خسته شدیم. ما مثل همه زوج‌های معمولی دیگر هستیم. همسایه شما، والدینِ دوست فرزندتان و آشناهایی که دوست دارید آنها را به شام دعوت کنید. همه ما رازهایی داریم که باعث بقای ازدواجمان می‌شود. تنها تفاوت ما این است که رازمان با قتلی همراه است… - قسمتی از متن کتاب: او به این طرف و آنطرف میرود، کیفش را در یک سمت می‌اندازد و کفش‌هایش را هم در سمت دیگری از پا درمی‌آورد. دو لیوان پر از شراب را می‌بینم و او به سمت اتاقش راهنمایی‌ام می‌کند. بعد برمی‌گردد تا نگاهم کند و لبخند می‌زند. با گذشت زمان پترا به نظرم جذابتر می شود، حتی موهای ساده و صافش به نظرم درخشنده می‌آیند و برق می‌زنند. بله به‌خاطر اثر نوشیدنی الکلی‌ست که این‌طور به نظر می‌رسد اما به‎خاطر خوشحالی پترا هم هست که چنین حسی دارم. حس می‌کنم مدت هاست آنقدر خوشحال نبوده و نمی‌دانم به چه دلیل. همین که پترا جذاب است برایم کافیست. به سمتم می‌آید، بدنش گرم است، نفسش در شراب غوطه‌ور می‌شود. لیوان شراب را از من می‌گیرد و روی میز کنار تخت می‌گذارد. تا وقتی‌که در تاریکی هستیم و تنها نور صفحه موبایلم اتاق را روشن نگه داشته، نوشیدنم را ادامه می‌دهم. برای هم مرتب حرف‌هایمان را تایپ می‌کنیم، از حرفهای‌مان خنده‌مان می‌گیرد و می‌خواهیم بیشتر باهم آشنا شویم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools