نگاهی اجمالی به کتاب“ آنگاه که عشق و درد به هم میآمیزند؛ آنگاه که لحظهای عشق در رگانت میجوشد و گاه درد جانت را در مینوردد ....
ابراهیم که در هیاهوی استانبول، این شهر زنده و پر اتفاق، زندگی معمولی و یکنواختی دارد، با شنیدن خبر مرگ حسین، دوست دوران کودکیاش، به زادگاهش برمیگردد.در آن شهر قدیمی، به دنبال سرنوشت حسین که با عشق و زخم آغاز شده و به مرگ در امریکا انجامیده، روانه میشود و به نام ملکناز میرسد؛ دختر ایزدی و سرآغاز پیوند و جدایی ... ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ زن جسور و بیمحابای ادبیات ایران، «بلقیس سلیمانی»، در کتاب «آن مادران، این دختران» باز هم ثابت کرده که نویسندهای توانمند و خوشفکر است. آن مادران، این دختران، کتابی است که از قالب ماجراهای روزمرهی رمانهای آپارتمانی و کلیشهای خارج شده و موضوعات جدیتر و بحرانیتری را بازتاب میدهد. سلیمانی در این کتاب تفاوت بین نسلها را نشان میدهد. ارزشهای نسل دیروز برای جوانان امروز کمرنگ شده است و حالا مادران و پدرانی ماندهاند بر سر دو راهیِ آرمانهای دیروز که در جانشان تنیده و ارزشهای امروز که با آن غریبه هستند.
سلیمانی با شناخت عمیقی که از دغدغههای زن امروز ایرانی دارد، توانسته کتابی بنویسد که خودش آن را اثری متفاوت با سایر آثارش میداند. قهرمانان او باز هم زنان هستند، زنانی سرگردان در مرز سنت و مدرنیته و به دنبال پیدا کردن معنای واقعی زندگی. درواقع، دغدغهها و درونیات زنان یکی از درونمایههای اصلی این کتاب است. او حال و هوای زنان میانسال را میشناسد، و به همین خاطر بهخوبی توانسته ثریا و سایر زنان این کتاب را شخصیتپردازی کند. سلیمانی این بار سراغ سوژهی جدیدی رفته است. او در این کتاب تصویر متفاوتی از زنان بیوه نشان داده است. در ادبیات و سینمای فاخر و متعهد به اصول اخلاقی ایران، زنان بیوه کسانی هستند که به هیچ قیمتی حاضر نیستند از کسی کمک بگیرند. ”