
سقلمهنویسنده: ریچارد تیلر
نگاهی اجمالی به کتاب“ با گسترش علم، فناوری و امکانات زندگی، انتخابهای مردم در هر زمینهای روز به روز بیشتر شده است. گسترهای که در بعضی موارد بهجای راحتی و آسایش، به دغدغهی فکری برای انتخاب تبدیل میشود. این دغدغه سیاستمداران را در تصمیمات کلان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ادارهی جامعه درگیر کرده است. همچنین باعث سردرگمی مردم در انتخابها و تصمیمگیریهای روزمرهشان شده است. تیلر و سانستین در کتاب سقلمه با شرح نظریهی اقتصادِ رفتاری، تصمیمگیری درست را برای دولتمردان و مردم عادی قابل دسترس کردهاند.
تیلر و سانستین معتقدند مردم به شکل فکر شده و براساس منفعت شخصی، تصمیمگیری نمیکنند. بلکه به دلیل نداشتن آگاهی لازم و ناتوانی در کنترل رفتارهای شخصی، دست به انتخابهای اشتباه میزنند. انتخابهایی که در مقیاس بزرگ به اقتصاد جامعه آسیب میزند. آنها در کتاب سقلمه با استفاده از علم روانشناسی، آمارهای جامعهشناسی و علوم اجتماعی سعی میکنند تا اقتصاد رفتاری و علم انتخاب درست را میان مردم جا بیاندازند.
نظریههای مطرح شده در کتاب، به کاخ سفید راه یافت و سیاستمداران آمریکایی را به تغییر برنامههای اقتصادی واداشت. تغییری که صندوق بازنشستگی مردم را متحول کرد و باعث شد اموال مردم آمریکا در دوران بازنشستگی چند برابر شود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب صوتی مردگان زرخرید یا نفوس مرده اثر نیکولای گوگول و ترجمهی فریدون مجلسی است. نیکولای گوگول، نویسندهی بزرگ و یکی از قلههای ادبیات کلاسیک روسیه، مبدع رئالیسم انتقادی و طنزپرداز چیرهدست، در روستای بالشیهساروچینتسی در غرب روسیه (اوکراین فعلی) در خانوادهای خردهمالک به دنیا آمد. او پس از پایان دوران دبیرستان انتظار داشت به آرزوی دیرینهاش برسد و شغل دولتی خوبی نصیبش شود؛ اما به کارمندی ساده در یکی از ادارات سنتپترزبورگ تبدیل شد.
گوگول پس از ناموفق بودن نخستین اثرش ـ منظومهی هانسکوشلگارتن ـ همهی نسخهها را خرید و نابود کرد. نویسندهی ناامید دوباره دست به قلم شد و داستان شبهایی در قصبهی نزدیک دیانکا را نوشت و الکساندر پوشکین تشویقش کرد. سه سال بعد، استادیاش را در داستانهای «یادداشتهای یک دیوانه»، «دماغ»، «پرتره»، «کالسکه» و «شنل» نشان داد. منتقدان در حین اجرای نمایشنامهی بازرس او را به هجونویسی و توهین به کشور متهم کردند. گوگول، آزردهخاطر به رم سفر کرد تا در آرامش، کتاب نفوس مرده را بنویسد.
نویسنده در این اثر به زندگی شهروندان درجهی دوم ـ رعایای شبهبرده ـ روسیه میپردازد و سیاستهای دولتی را به سخره میگیرد. آنها به دلیل وجود قوانین سختگیرانه حق مهاجرت به شهر را ندارند و باید روی زمینهای کشاورزی ملاکان کار کنند. چنین است که چیچیکف، قهرمان طمعکار داستان، تلاش میکند با استفاده از قوانین موجود، بردگان و رعایایی بخرد. رمان گوگول تصویری دقیق و واضح از آداب و رسوم، عادات و روش زندگی مردم روسیه در قرن نوزدهم به دست میدهد. انتشار این رمان در زمان خود جنجال به پا کرد و ملاکان و اربابها این قصه را توهین به خود قلمداد کردند. ”