نگاهی اجمالی به کتاب“ این کتاب پیشتر با نام «ماندن در وضعیت آخر» ترجمه و منتشر شدهاست. آیا زندگی شما پشت سر هم به چیزی دلتنگ کننده بدل میشود؟ آیا هفته شما به شکلی پیش میرود که با توصیف زیر سازگار است: "هر روز صبح از خواب بیدار شدن و احساس خوبی درباره آن داشتن و دریافت نوازشهای آشنایی که تازههای روز مانند قطرات آب به سر و روی تو میپاشد و همچنین آگاهی از این که حساب بانکی ات خالی نیست و این که سردرد نداری. روز اول، عالیست! روز دوم، بله این هم عالیست! روز سوم، خوب شکایتی ندارم. روز چهارم، حرفی برای گفتن ندارم. روز پنجم، خمیازه. خدا را شکر جمعه هم از راه رسید. شب روز پنجم، افراط در نوشیدن. روز ششم، هولناک است و سرم دارد میترکد. روز هفتم، استراحت و بازیابی سلامتی." آیا این همه آن چیزیست که هست، هفتهای اندکی مصیبت بار بعد از یک هفته دلتنگ کننده دیگر، روزنامه صبحی که دور انداخته شده، فنجان شخصی قهوه که دیگری آن را برداشته و استفاده میکند، ناخنی که ریشه کرده و اذیت میکند، گلگیر اتومبیل داغان شده و "اگر امشب باران بیاید افتضاح میشود". خوب که چی؟ با توجه به این واقعیت که زندگی ما چقدر کوتاه است، برخی از ترسهایمان به نظر بسیار احمقانه و سادهلوحانه میرسند. چرا باید تمام مدت نگران این باشیم که چه وقت میتوانیم بیشتر اوقات اعتماد به نفس داشته باشیم؟ ”

مدرکنویسنده: آگوتا کریستف
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب مدرک، دومین جلد از سهگانهی دوقلوها اثر آگوتا کریستف است. این کتاب در سال 1988 منتشر شد. و مانند دو جلد دیگر این سهگانه بسیار پرطرفدار بود. انتشارات مروارید، ناشر تخصصی این سهگانه دربارهی این کتاب مینویسد: « امروز یک نامه دریافت کردم یک نامه رسمی. آنجاست، روی میزم می توانید بخوانیدش. نامه اعاده حیثیت توماس است، نامه بی گناهی اش. هیچ وقت شک نداشتم که او بی گناه است. آنها برام نوشته اند: شوهرتان بی گناه بود، او را اشتباهی کشتیم. ما آدم های زیادی را اشتباهی کشته ایم، اما حالا همه چیز سر و سامان گرفته است، ما پوزش می خواهیم و قول می دهیم که دیگر چنین اشتباه هایی تکرار نشود. آنها می کشند و اعاده حیثیت می کنند. آنها معذرت می خواهند ولی توماس مرده! می توانند دوباره او را زنده کنند؟ می توانند آن شبی را پاک کنند که همه موهام سفید شد، شبی که دیوانه شدم؟» ”