نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب آخرین نامهی معشوق اثر جوجو مویز، داستان زنیست که از بد روزگار، به اصرار پدر و مادر و موقعیت خوب خواستگار از نظر اقتصادی و اجتماعی، با او ازدواج میکند ولی هیچ گونه عشقی نسبت به او ندارد. این زن "جنیفر استرلینگ" نام دارد و با فردی به نام "لورانسی استرلینگ" ازدواج میکند.
آخرین نامهی معشوق، نام هشتمین رمان جوجو مویز نویسنده محبوب انگلیسی است. مویز پس از انتشار این کتاب توانست که برای دومین بار جایزه رمان عاشقانه بریتانیا را در سال 2011 کسب نماید. وی تنها نویسندهای است که برای دو کتاب میوه خارجی در سال 2004 و آخرین نامهی معشوق موفق به کسب این جایزه گردیده است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ اغلب ما تصور میکنیم که آنچه رفتار و زندگی ما را اداره میکند تصمیمگیریهای ماست. فکر میکنیم که ما برای روز و هفته و عمرمان آزادانه تصمیم میگیریم و این تصمیمات را اجرا میکنیم. چنین تصوری به این دلیل است که از وجود قدرتهای مافوقی بهنام “پیشفرضها” غافلیم.
پیشفرض، تصوری است که در پسزمینه ذهن ما جای گرفته و همواره ما را به نوع خاصی از رفتار وامیدارد. پیشفرضها اربابهایی هستند که در درون ما زندگی میکنند و فرمانشان همواره حلقهای بر گوش ماست. با این حال حضور آنها برای ما چنان بدیهی است که کمتر به آن توجه میکنیم.
مثلا پیشفرض بعضی از ما این است که “دنیا جای کار کردن است” لذا باید از صبح تا شب بیوقفه کار کرد و کمتر استراحتی داشت”. پیشفرض بعضی دیگر این است که: “من مسؤول رفع مشکلات همه افراد خانوادهام هستم. هر مسالهای که روی بدهد منم که باید حلش کنم”. پیشفرض بعضی این است که: “من باید ایدهآل و بینقص باشم و سرزدن هر خطایی از من، گناهی نابخشودنی است”. برخی دیگر هم فرض میکنند که این دیگرانند که باید درباره بدی و خوبی رفتار آنان رأی بدهند، یا ارزش آنها را تعیین کنند…
بیگانه درون”، نوری به تاریکخانه این اربابهای خاموش میاندازد و چهره واقعی آنها را به ما نشان میدهد. ”