نگاهی اجمالی به کتاب“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست دادهاند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن میکند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشتهاند با مرد غریبه نابینایی در خانهشان مواجه میشوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا میکند. به خصوص که غریبه شباهتهایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب صوتی پزشک دهکده مجموعهای از داستانهای کوتاه فرانتس کافکاست که هرکدام، سیر و سرانجام منحصربهفرد خود را دارند، ولی شاید بتوان با اطمینان این را گفت که همگی در لحن دراماتیک و کشمکشهای هنرمندانه با هم مشترکند. آن دیدگاه عبوس و ناامیدی که مختص به آثار کافکاست نیز در این قصهها دیده میشود تا شنونده را هرچه بیشتر، به این «میدان جنگ» مشتاق کند. کافکا با هوشمندی مثالزدنی جملهها را در هم تنیده و گاه تیرگی واقعیت را به سخره گرفته تا از پس آن، روایتی بهظاهر معمولی را به تصویر بکشد. ”