نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان صوتی دجله به حال تو ناله کند نوشته امیلی ین بلفتو راوی تراژدی زنکشی در خاورمیانه و مخصوصاً عراق است. در کشوری جنگزده، اشغالشده، درگیر تروریسم و عملاً بدون حکومت، توجهات همیشه به مسائل سیاسی معطوف است اما در لایههای پایینتر جامعه و در میان حاشیهنشینها، بحرانهای هولناکتری وجود دارد که زیر اخبار سیاسی دفن شدهاند. تعصب، زنستیزی و زنکشی ازجمله همین فجایع هستند که کسی به آنها اهمیت نمیدهد یا سعی میکند نادیدهشان بگیرد و آنها را ناچیز بشمارد. حتی در عصر حاضر، با تغییر شاخصههای فرهنگی و بالا رفتن سواد، باز هم جزماندیشی وجود دارد و قربانی میگیرد و حضور آمریکا و تغییر دولتها هم نتوانسته خللی در این عقاید بهوجود آورد. بهاینصورت در کوران جنگ و بمباران، هنوز هم زنکشی در بسیاری از مناطق مثل مناسکی مقدس اجرا میشود... ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ از چه باید گفت؟ داستان مردی تشنه محبت که با زنی دلفریب ملاقات میکند و به او دل میبازد ایدهای آشنا در دنیای ادبیات داستانی است. تعداد نویسندگان بسیاری برای توصیف چنین دیداری دست به قلم شدهاند را بیاغراق نمیتوان شمرد اما وقتی فئودور داستایوفسکی -کسی که هیچ شخصیتی را به ما معرفی نمیکند مگر آنکه تحلیلی روانشناسانه و دقیق از او در اختیارمان بگذارد- تصمیم به تالیف داستانی عاشقانه میگیرد، باید انتظار چه چیزی را داشته باشیم؟ کتاب صوتی شبهای روشن چه حرفی برای گفتن دارد که بعد از تقریبا دویست سال هنوز شنیدنی است؟
راوی این داستان کوتاه مانند دیگر شخصیتهای مخلوق نویسنده فردی است حساس، درونگرا، خیالپرداز و منزوی. او که روزگارش بیهیچ دوست و آشنایی در سن پترزبورگ میگذرد در طلب عشقی ناب میسوزد، اما چه حیف که بهاندازهی تنهاییاش در ارتباط با دیگران هم خام است. همین نبود روابط اجتماعی راوی قصه را به سفرهایی پایانناپذیر در شهر سوق داده. مرد جوان در خیابانها قدم میزند در حالی که مکالمهی میان ساختمانها را تصور میکند. او به آدمها مینگرد و از خودش میپرسد این پیرزن کیست؟ آن مرد میانسال و جدی چه دلیلی برای آن همه عجله داشت؟ زوج خوشبختی که بر پل ملاقات کردم چطور با هم آشنا شدند؟ ”