انسان شادکام

کتاب صوتی

کتاب صوتی انسان شادکام

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

اغلب مردم، وقتی معجزه‌ای می‌بینند، چشمانشان را می‌بندند.

نام اصلی: Joie - homme'L

ناشر: نشر ثالث

سال چاپ: ۱۳۹۴

شابک:

978-622-6386-41-8

خلاصه:

بوبن در این کتابش مانند دیگر آثارش شعر و شعور را در هم می‌آمیزد،ما را به جشن ستارگان مهمان می‌کند،ناخدای کشتی‌مان می شود تا ما را از آبهای طوفانی عبور دهد و چمنزاری پیش چشم‌مان می‌گستراند که در آن تنها صدای موسیقی نسیم شنیده می‌شود ... سرانجام دست ما را در دست زندگانی می‌گذارد.از آن نوع زندگانی که شایسته انسان شادکام است.

بشنوید:

هنرمندان:
گوینده عمار تفتی
صدابرداری و میکس آرش رستمی
انتخاب موسیقی رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: اردیبهشت ماه 97

مدت زمان اثر: 2 ساعت

کریستیان بوبن را فیلسوفی شاعر مسلک می‌شناسند.از همین جهت در اجرای انسان شادکام سعی شده بنیان های فکری و تصاویر شاعرانه‌ی متن در لحن گوینده متناسب و مطلوب شنیده شود.

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

صمیمیتنویسنده: ریموند کارورRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ راوی داستان مردی است که چهار سال پس از جدایی از همسر سابقش برای دیدن او می‌رود. زن که هنوز زخم شکست زندگی مشترکشان را در سینه دارد با دیدن شوهر سابقش شروع به برون ریزی احساسی می‌کند و با حسرت از صمیمیتی حرف می‌زند که همیشه در آرزویش بوده ولی هیچگاه از جانب مرد به او ابراز نشده است. ”

معمای کارائیبنویسنده: آگاتا کریستیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی با نام مستعار مری وستماکوت داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز می‌نوشت. اما شهرت اصلی اش به خاطر 66 رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریسیتی، به خصوص آن دسته که درباره ماجراهای کاراگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند. نه تنها لقب ملکه جنایت را برای او به ارمغان آوردند بلکه او را به عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستان‌های جنایی کوشیده‌اند نیز معرفی و مطرح کردند. - بخشی از کتاب: سرگرد مکث کرد و سپس عکس کوچکی را از لابلای محتویات کیفش بیرون کشید. به دقت به آن نگریست و گفت:«میل دارید عکس یک قاتل را ببینید؟» سرگرد داشت عکس را به دست خانم مارپل می‌داد که یکباره حرکت دستش متوقف شد. انگار خشکش زده بود. بیش از پیش به قورباغه‌ای چاق و چله شباهت پیدا کرده بود. به ظاهر سرگرد پال گریو از بالای شانه راست خانم مارپل شیئی یا شخصی را دیده و ماتش برده بود؛ دقیقا به همان جهتی نگاه می‌کرد که صدای نزدیک شدن قدم‌ها از آن سو به گوش می‌رسید. «این غیرممکن است. منظورم...» سرگرد با عجله همه چیز را در کیفش چپاند و آن را در جیبش گذاشت. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools