نگاهی اجمالی به کتاب“ کلاریسا پینکولا استس در کتاب صوتی زنانی که با گرگها میدوند اسطورهها، افسانهها و داستانهای غنی فرهنگها و قبایل گوناگون را بازگو میکند تا زن امروزی از خلال شنیدن آنها ارتباط خود با نیای فراموششدهاش را احیا کند. اما این نیای فراموششده کیست؟ چرا فراموش شده است و چرا باید زن امروزی آن را دوباره مبعوث کند و رشتههای خود را با او از نو رج بزند؟
داستانهای اسطورهای و افسانههای نیاکان ما از دل انسانیترین غرایز بشر پدیدار شدند. زن در این افسانههای بدوی، چنانکه نمود آن را در الههها و شخصیتهای اسطورهای میبینیم، سرشتی مبتنی بر غریزه داشت و در هارمونی و نسبتی تنگاتنگ با طبیعت وحشی پیرامون خود قرار داشت. تصویر درخشانی که عنوان کتاب ترسیم میکند نیز اشاره به همین موضوع دارند. زنی که در میان گلهای از گرگها در پهنهی دشت میدود. با تنی عریان، گیسوانی رها و سرشتی سرکش و وحشی. درست مانند گرگها. در روزگاری که هنوز خبری از تمدن نیست. خدایان و ایزدبانوان بهجای شهریاران حکومت میکنند و انسان در ساحت اسطوره میزیَد، و نه ساحت اندیشه. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ دنیا دنیای فریبکاری است. اگر منابعی در دست دارید- پول، زمان، انرژی، هنر، شهرت، زیبایی، زور بازو و… – باید مراقب باشید زیرا بهطور قطع کسانی هستند که به منابع شما چشم دوختهاند و تا آن را از چنگتان درنیاورند یا از آن به نفع خویش استفاده نکنند، از پای نخواهند نشست. دزد کسی است که بهزور منابعتان را از شما میگیرد، ولی فریبکار کسی است که با جلب اعتمادتان کاری میکند تا خودتان دودستی آنها را به او تقدیم کنید. با مطالعهی این کتاب از انواع فریبکاری، خصوصیات و شگردهای فریبکاران، و شیوهی مقابله با آنان آگاه میشوید تا بهراحتی بتوانید آنها را از سر راهتان کنار برانید. ”