نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب پیش رو، ریچارد برانسون رمز و راز موفقیت خود را در زندگی، که تابع دیدگاه کلنگرانه اوست، با ما در میان میگذارد تا با به کارگیری آنها ما نیز به اهداف فردی خود دست یابیم. او از طریق همین نکات که در کتاب آنها را «درسهای» خود مینامد، پس از ترک تحصیل در نوجوانی ابتدا کسب و کار خود را با تأسیس مجلهای برای هم سن و سالانش آغاز میکند. سپس با آگاهی از فقدان مرکز مشاورهای که به طور خاص به امور و دغدغههای نوجوانان بپردازد، مرکز مشاورهای تأسیس میکند. او در راستای اهداف نوعدوستانه و البته به واسطه اعتقاد راسخش در ارتباط با جداییناپذیری کار و تفریح از هم، شرکت موسیقی ویرجین را بنیانگذاری میکند. پس از آن، او در پی ذهن جستجوگر و چالشپذیرش شرکتهای هواپیمایی، قطار، و فضانوردی ویرجین را نیز که هر یک در حوزه خود پیشرو هستند، به جامعه عرضه میدارد. او هرگز در کنار کسب درآمد، کمکهای خیرخواهانه خود را فراموش نکرده و ثروت و اعتبار خود را برای هرگونه کمکی به همنوعانش به کار میگیرد. سپس تا جایی پیش میرود که جان خود را نیز به خطر انداخته و در جنگ عراق با کویت، خود برای آزادی هممیهنانش که به دست صدام اسیر شدهاند، حضور مییابد. در جایجای این کتاب میتوان تأثیری که او از افراد مختلف در زندگیاش گرفته را مشاهده کرد. او از تجربیات افراد، همواره درس گرفته و زندگی خود را آنطور که میخواسته، با تلفیق لذت و تلاش به سوی موفقیت پیش برده است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ ناپلئون هیل در کتاب غلبه بر شیطان، در قالب یک مصاحبه میان خود و شیطان و در حقیقت همان نیمهی تاریک وجود، تلاش میکند تا اسرار دستیابی به موفقیت و آزادی را فاش کند و مهمترین موانع انسان برای رسیدن به اهداف شخصی را مورد بررسی قرار دهد.
همانگونه که کتاب معروف و پرفروش بیندیشید و ثروتمند شوید پس از «رکود بزرگ» به شما کمک میکند تا به خروج از بحران بپردازید و موفق شوید، کتاب غلبه بر شیطان نیز به این منظور نوشته شده تا امروز هر یک از شما در مسیر خروج از بحران و موفقیت قرار گیرید!
شاید بپرسید آیا گفتگوی هیل با شیطان واقعی بوده، یا صرفاً خیالات است؟ انتخاب با شماست. اما استفاده از گفتگوی خیالی برای هیل تازگی ندارد. کتابی که هیل در سال 1953 تحت عنوان چگونه حقوقتان را افزایش دهید منتشر کرد به شکل گفتگویی بین هیل و کارنگی بود. در واقع هیل در سال 1908 با کارنگی مصاحبه کرده و کارنگی نیز در سال 1919 یعنی درست قبل از چاپ این مصاحبه، فوت کرده بود. ”