دیگر نویسندگان نویسنده جان سی مکسول (1)اشلی پایپر (1)ان جی فیلیپس (1)آرنولد لازاروس (1)پویا ودایع (1) برگردان افسانه اکبرزاده مقدم (2)سیاوش آقازاده مسرور (1)ایرج مهربان (1)عبدالله کوثری (1)محمد ظروفی (1)
تازههای ماهآوا کلاغی که با خدا حرف زدنویسنده: کریستوفر فاسترنگاهی اجمالی به کتاب“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغههای برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصلهای دوردست میخواند. از دور صدای گرگ میآمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو میرفت، این بود که هنوز برای جوجههایشان اسم انتخاب نکردهاند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلکهای سام به آرامی بسته شدند و او کلاغوار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجهای که باعث افکار گوناگون، پیشبینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا میخواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ” خشکسالینویسنده: جین هارپرنگاهی اجمالی به کتاب“ ماجرای یک قتل که باعث میشود داستانی کهنه مانند یک دُمل چرکی سر باز کندو پرده از اسراری برداشته شود. ”
کلاغی که با خدا حرف زدنویسنده: کریستوفر فاسترنگاهی اجمالی به کتاب“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغههای برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصلهای دوردست میخواند. از دور صدای گرگ میآمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو میرفت، این بود که هنوز برای جوجههایشان اسم انتخاب نکردهاند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلکهای سام به آرامی بسته شدند و او کلاغوار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجهای که باعث افکار گوناگون، پیشبینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا میخواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”
خشکسالینویسنده: جین هارپرنگاهی اجمالی به کتاب“ ماجرای یک قتل که باعث میشود داستانی کهنه مانند یک دُمل چرکی سر باز کندو پرده از اسراری برداشته شود. ”
دستهبندیها قالب داستان کوتاه (92)موفقیت (123)نمایش (13)ادبی عرفانی (13)بیوگرافی (14)داستانک (7) ژانر تخیلی (71)دلهره آور (19)عاشقانه (36)سیاسی (29)اجتماعی (204)هنری (39)