مادربزرگ

کتاب صوتی

کتاب صوتی مادربزرگ

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر نگاه

سال چاپ: 1395

شابک:

978-622-7064-59-9

خلاصه:

مادربزرگ ها قصه های زیادی می دانند، اما به یادماندنی ترین قصه شان خاطراتی است که از خود به جا می گذارند تا زندگی ما را رنگ دانایی ببخشند.

بشنوید:

هنرمندان:
تهیه کننده راضیه هاشمی
صدابرداری و میکس آرش رستمی

تاریخ تولید اثر: 1397

مدت زمان اثر: 10 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

قدرت ذهن و تجسمنویسنده: پریسا آقا رفیعیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ اهمیت نیروی ذهن و افکار شما بر اتفاقات زندگیتان به خصوص ناکامی‌ها و موفقیت‌ها داستان‌هایی تخیلی یا جملاتی پر زرق و برق نیستند. قدرت ذهن ماهیتی‌ست پنهان در وجود فرد، حقیقتی اسرارآمیز که بشر تاکنون اندکی از آن را کشف کرده و هنوز چیزهای بسیاری در مورد آن وجود دارد که نمی‌داند. اگر تاکنون چیزی در مورد قدرت ذهن نمی‌دانستید یا آن را جدی نمی‌گرفتید، پس از خواندن کتاب قدرت ذهن و تجسم، به آن خوب فکر کنید. ذهن (Mind) نمادی از هوش و آگاهی تجربی‌ست، به بیان ساده‌تر همان احساسات، ادراکات، امیال، تخیلات و آرزوهای انسان است که بر رفتار و عملکرد او تأثیر می‌گذارد. در واقع ذهن پدیده‌ای فلسفی‌ست که به فرماندهی واحد مغز گفته می‌شود. برعکس مغز ذهن ماهیتی مادی نداشته و عاری از هرگونه شکل و اندازه فیزیکی است. هر شناختی از جهان بیرون به واسطه آگاهی و ذهن به دست می‌آید. در حقیقت ذهن همان آگاهی شماست، صدایی که در سرتان مستقل از مغز مادی شما فعال است. برایتان فکر می‌کند، تصویر می‌سازد و خیال می‌بافد. ”

در خلوت خوابنویسنده: فتانه حاج سیدجوادیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستان کوتاه «در خلوت خواب» نوشته ی «فتانه حاج سیدجوادی» است. این مجموعه هشت داستان را با عنوان های «رنگ تعلق»، «شیشه»، «در خلوت خواب»، «لالا»، «سمفونی حماقت»، «خرگوش»، «پوچ»، و «عرض زندگی» دربرمی گیرد. در بخشی از داستان «شیشه» می خوانیم: «من آدمی هستم که همیشه دیر رسیده ام. هنوز هم دیر می رسم. در این دیر رسیدن ها هرگز خود مقصر نبوده ام بلکه مانند برگی که روی آب افتاده باشد، در طی مسیر، مرتب و ناخواسته به این شاخ و آن خس و خاشاک گیر کرده ام و دیر رسیده ام. من دیر رسیدم و در نتیجه با وجود آن که در شرق، سرزمینی که در آن قدم نوزاد پسر همیشه مبارک است متولد شده بودم، مرا نمی خواستند. زیرا من آخرین فرزند یک خانواده ی پراولاد بودم و ناخواسته متولد شده بودم. پدر و مادرم با داشتن داماد و عروس از تولد من که ناگهان چون مهمان ناخوانده ای از راه رسیده بودم، مکدر بودند. من از این جهت با پسرعمویم تفاوت بسیار داشتم. او نخستین و تنها پسر خانواده ی خود بود که با نذر و نیاز فراوان و ناز و ادای بسیار متولد شده بود.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools