نگاهی اجمالی به کتاب“ شام در رستوران دلتنگی، که خود تایلر بارها اذعان کرده است، بهترین اثر اوست، همچون بسیاری دیگر از رمان های خانم تایلر به موضوع خانواده و تاثیرات متقابل افراد بر یکدیگر میپردازد. در داستانهای خانم تایلر بیشتر چالشها حالتی ساده و روزمره دارند اما همین اتفاقات کوچک درونیات شخصیتها را آشکار میکند. برخلاف سنت داستاننویسی کلاسیک، در آثار تایلر کمتر ردی از ضد قهرمان یا شخصیت منفی یافت میشود. گویی از دیدگاه نویسنده هیچ انسانی خوب، بد، خوب تر یا بدتر نیست و تنها مسئله موجود موضوع تفاوت انسانهاست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”