محل سگ بگذارید لطفا

کتاب صوتی

کتاب صوتی محل سگ بگذارید لطفا

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده اشلی پایپر

نام اصلی: Give a Sh*t: Do Good. Live Better. Save the Planet.

ناشر: کوله پشتی

سال چاپ: 1398

شابک:

978-600-461-328-6

خلاصه:

وقت آن رسیده که نیت‌های خوبتان را به مرحله‌ی عمل برسانید و به سیاره‌تان زمین، سلامتی‌تان و اثری که از خود بر جای می‌گذارید بیشتر اهمیت دهید.

تاکنون هیچ کتابی به این شکل شما را به سوی یک زندگی بهتر، آگاهانه‌تر، مهربانانه‌تر و سالم‌تر سوق نداده است. اشلی پایپر (Ashlee Piper) متخصص سبک زندگیِ سبز با لحنی طنزآلود و به دور از قضاوت، شما را به ایجاد تغییراتی ساده ولی اثرگذار تشویق می‌کند که با عمل به آن‌ها در تمام روزهای زندگی‌تان، می‌توانید هر روز بهتر از دیروز زندگی کنید.

دستورالعمل‌های ارائه شده در کتاب محل سگ بگذارید لطفاً (Give a Sh*t: Do Good. Live Better. Save the Planet) برای شما هیچ محدودیتی به دنبال ندارد؛ زیرا این کتاب یک راهنمای کاربردی محسوب می‌شود که در همه جا و هر لحظه به کار شما می‌آید و سرانجام بین انجام کارهای درست و یک زندگی بهتر تعادل ایجاد می‌کند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس سروش اعتصامی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: آذر ماه 99

مدت زمان اثر: 10 ساعت و 1 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی جستارهایی درباره زن جستارهایی درباره زن

سوزان سانتاگ

کتاب صوتی شیر سیاه شیر سیاه

الیف شافاک

کتاب صوتی برای فرداها متشکرم برای فرداها متشکرم

والری تریرولیر

کتاب صوتی لحظه‌های ناب و حقیقی لحظه‌های ناب و حقیقی

باربارا دی آنجلیس

کتاب صوتی صدای درون رهبران فرزانه صدای درون رهبران فرزانه

مونیک اسوازلیان تالون

تازه‌های ماه‌آوا

حماسه ویچر- جلد اول آخرین آرزونویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ گرالت، ویچر اهل ریویا، جنگجویی است که خود سپکوفسکی او را مانند تیر از کمان رهاشده صاف و ساده می‌داند؛ اما دنیا و سرنوشتی که گرالت را احاطه کرده چنان پیچیده است که سادگی او به طرز دیوانه‌واری عمیق و بامعنی جلوه می‌کند. شاید نگاه اول فقط با یک هیولاکش حرفه‌‎ای که برای پول کار می‌کند روبه‌رو باشیم؛ اما گرالت معمولاً با انسان‌هایی سروکار دارد که هر هیولایی را شرمنده می‌کنند و این انسان‌ها هستند که مجبورش می کنند… بخشی از کتاب: او لحظه‌‌ای جلوی مسافرخانه‌‌ی ناراکورت پیر ایستاد، به صداها گوش فرا داد. طبق معمول، در این ساعت، مسافرخانه شلوغ بود. مرد غریبه داخل نشد. اسبش را به پایین خیابان هدایت کرد، به سمت مسافرخانه‌‌ی کوچک‌تری به ‌نام روباه. این مهمانسرا محبوبیت خاصی نداشت و تقریباً خلوت بود. صاحب مسافرخانه سرش را از پشت بشکه‌‌ای خیارشور بیرون آورد و غریبه را برانداز کرد. تازه‌‌وارد که هنوز کت بر تنش بود، ساکت و بی‌‌حرکت جلوی پیشخوان ایستاده بود. - چی بیارم؟ غریبه گفت: «آبجو.» صدایش خوشایند نبود. مسافرخانه‌‌‌‌‌‌دار دستش را با پیش‌‌بند پارچه‌‌ای پاک کرد و یک لیوان سفالی برایش آورد. غریبه سن زیادی نداشت؛ اما موهایش تقریباً سفید بود. زیر کتش یک جلیقه‌‌ی کهنه‌‌ی چرمی پوشیده بود که با بند روی گردن و شانه‌‌هایش بسته شده بود. وقتی کتش را درآورد افراد دوروبرش متوجه شدند شمشیری حمل می‌‌کند که البته به‌خودی‌خود موضوع غیرطبیعی‌‌ای نبود، تقریباً هر مردی در ویزیم یک سلاح همراه خود داشت؛ اما هیچ‌کس شمشیرش را مثل یک کمان یا تیردان به پشتش نمی‌‌بست. غریبه کنار مشتری‌‌های دیگر که پشت یک میز بودند ننشست. همان‌‌جا جلوی پیشخوان ایستاده بود و به مسافرخانه‌‌دار خیره شده بود. هرازگاهی محتویات لیوانش را مَزه‌‌مَزه می‌‌کرد. - برای شب یه اتاق می‌‌خوام. مسافرخانه‌‌دار با غرولند گفت: «جا نداریم.» به چکمه‌‌های غریبه نگاه کرد که خاکی و کثیف بودند. «ناراکورت پیر رو امتحان کن.» - ترجیح می‌‌دم همین‌‌جا بمونم. «گفتم که جا نداریم.» مسافرخانه‌‌دار بالاخره لهجه‌‌ی غریبه را تشخیص داد، اهل ریویا بود. «پولش رو می‌‌دم.» تازه‌‌وارد آهسته صحبت می‌‌کرد، انگار که خودش هم مطمئن نبود و بعد اتفاقی که نباید می‌افتاد، افتاد. مرد آبله‌‌روی دیلاقی _ که از لحظه‌‌ی ورود تازه‌‌وارد چشم‌‌ از او برنداشته بود _ بلند شد و سمت پیشخوان آمد. دو رفیقش نیز همراه با او بلند شدند، بافاصله‌ی دو قدمی پشت سرش ایستادند. مرد آبله‌‌رو درست کنار تازه‌‌وارد ایستاد و با خشونت گفت: «به تو اتاق نمی‌‌دیم، ولگرد ریویایی. در ویزیم به کسایی مثل تو احتیاجی نیست. این شهر آبرو داره!» غریبه، لیوان در دست قدمی به عقب رفت. نگاهی به مسافرخانه‌‌دار انداخت؛ اما او رویش را برگرداند. حتی به ذهن مسافرخانه‌‌دار نرسید که از مرد ریویایی دفاع کند. به‌هرحال، چه کسی از ریویایی‌‌ها خوشش می‌آمد؟ ”

هوونویسنده: ویلیام ترورRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ ویلیام ترور از بزرگترین نویسندگان داستان‌های کوتاه بلند و نمایشنامه‌های ایرلندی در قرن اخیر است. بسیاری نیز وی را بعنوان یکی از بزرگترین نویسندگان داستان‌های کوتاه انگلیسی زبان می‌دانند.در داستان‌های او هم فضای انگلیسی و هم فضای ایرلندی به خوبی ملموس است. در مجموعه‌ای که پیش رو است تنهائی انسان‌ها و ناتوانی آنها در مواجهه با این تنهائی و درک علت آن به زیباترین شکل ممکن به تصویر کشیده‌شده‌است. تنهائی که غالبا درک آن برای دیگران سخت و یا غیرممکن است. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools