کافه‌ای به نام چرا

کتاب صوتی

کتاب صوتی کافه‌ای به نام چرا

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

مکانی برای یافتن چراهای زندگی

نام اصلی:

ناشر: نشر لیوسا

سال چاپ: 1399

شابک:

خلاصه:

کتاب کافه‌ای به نام چرا اولین کتاب استرلکی است که در سال 2002 به چاپ رسید. استرلکی اولین چاپ این کتاب را خودش به چاپ رساند. این کتاب موفقیت بسیاری در بیست و چهار کشور دنیا کسب کرد و توانست در مدت یک سال بیش از ده هزار نسخه به فروش برساند. این کتاب در کشور‌های اتحادیه‌ی اروپا در ردیف پرفروش‌ترین کتاب سال 2018 برای هفته‌های متوالی قرار داشت. نام اولیه‌ی این کتاب چرا اینجا هستید بود که در چاپ‌های بعدی به کافه‌ای به نام چرا تغییر نام داد.
کافه‌ای به نام چرا در نگاه اول ممکن است یک رمان کوتاه به نظر برسد اما پس از اندکی مطالعه‌ی آن مشخص خواهد شد که متن کتاب به شدت تمثیلی است. تا جایی که بهتر است این کتاب را به جای طبقه‌بندی در کتاب‌های داستانی، در حوزه‌ی روانشناسی خودسازی جای داد. نویسنده در فصل انتهایی این کتاب که عنوان موخره دارد از این تمثیل‌ها رمز گشایی می‌کند و به تدریج به تعیین هدف اصلی و واقعی کتاب در راستای کمک به دستیابی خوانندگان به معنای حیات مبادرت می‌ورزد.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و ادیت کیان شمس
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 2 ساعت و 37 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی قدرت قدرت

راندا برن

کتاب صوتی صراحت بیان صراحت بیان

جودی مورفی

کتاب صوتی وابی سابی وابی سابی

نوبوئو سوزوکی

کتاب صوتی درد عشق درد عشق

لودرو رینزلر

کتاب صوتی قهرمان قهرمان

راندا برن

تازه‌های ماه‌آوا

ذهن فضولنویسنده: علی شمیساRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ درصدی از انسان‌ها هویت وجودی خود را از فضولی، سرک کشیدن و دخالت‌های خود به دست می‌آورند. گویی اگر دخالت در زندگی مردم نکنند روزشان شب نمی‌شود، درواقع شعار زندگی‌شان این می‌شود «من فضولی می‌کنم، پس هستم!» و وقتی این جمله جزء نمایشنامه روانی زندگی یک فرد، چه زن و چه مرد، بشود، حال و روزش معلوم و درواقع جزء قواعد و دستورات ناخودآگاه ذهنش می‌شود، طوری که فرد از این طریق به زندگی خود معنا و مفهوم می‌دهد، به مهمانی می‌رود و پرسش‌هایش شروع می‌شود، آن‌قدر که گاه دیگران او را نشان می‌کنند و می‌دانند که نمی‌توانند از دست سؤال‌های او فرار کنند و باید خود را کنترل کنند یا به او اطلاعات ندهند؛ اما او که سال‌هاست فضولی و سرک کشیدن را تمرین کرده است، اکنون به‌طورکامل با مهارت و ظرافت سؤال می‌پرسد، طوری که مجبور می‌شوید اطلاعات بدهید، شاید هم یک‌دستی بزند تا اطلاعات بگیرد و موفق هم بشود. او دیگر یک فضول ناشی و بی‌دست‌وپا نیست، او می‌داند چه چیز را چگونه و چطور بپرسد، در چه زمان بپرسد که بتواند جواب بگیرد و در چه مکان طرح مسئله و مشکل کند تا جزئی‌ترین اطلاعات را به دست آورد. افرادی را دیده‌ام که به بیرون کشیدن اطلاعات از دیگران مباهات می‌کنند و خود را کسی می‌دانند که می‌تواند شیطان را هم درس بدهد. او سال‌هاست از دخالت‌ها، سرک کشیدن‌ها و فضولی‌های خود سود برده است و توانسته از دیگران اطلاعات بگیرد و اوقات خود را این‌گونه پر کند و به‌نوعی در خودش هیجان ایجاد کند. چنین فردی دیگر یک فضول اتفاقی نیست که تصادفی در زندگی دیگران سرک کشیده است، کودک فضول و والد مداخله‌گر او در هر ارتباطی سریع و رسمی فعالیت تجسس خود را شروع می‌کند و تجسس برای او مرحله‌بندی دارد؛ مرحله یک، دو، سه و با یک سلام و احوالپرسی شروع می‌شود، کم‌کم و بسیار رندانه، طوری که گاه طرف متوجه منظور پرسش‌های او نمی‌شود و خیلی صبورانه و با حوصله جلو می‌رود و آن‌قدر ماسک مهربان و به من چه مربوط است بر چهره زده است که باید بسیار تیز بود تا بتوان دست او را خواند. او استاد این گونه بازی‌هاست. او در مسابقات فضول‌ها رتبه و مدال گرفته است و در قالب عروس، داماد یا دوست و همکار و همسایه به پست شما خورده است. او می‌آید که از شما بیشتر بداند، بفهمد و در صندوقش از شما اطلاعات رازگونه بیشتر داشته باشد و روزی می‌رسد که چشم در چشم شما می‌شود و می‌گوید که پرونده زندگی شما پیش من است، لطفاً خفه شو. او همان فردی است که با این جمله کوتاه صبح خود را شب می‌کند و باور دارد که فضولی می‌کند، پس هست و برای خود عددی است. شما چطور، چند درصد در ناخودآگاه خود به صادق بودن این شعار در مورد خودتان باور دارید؟ هیچ، اصلاً، ابداً؟ لطفاً کمی از خوب نشان دادن خود دست بردارید و خیلی صادقانه و بی‌رحمانه باورهای ذهنتان را نقد و تجزیه‌وتحلیل کنید. مثال: ابی مجسمه فضولی است. این آدم اصلاً در هیچ موضوعی برای خود حدومرزی نمی‌بیند. در هر سوژه‌ای سرک می‌کشد و به حرف کسی هم گوشش بدهکار نیست. او می‌خواهد بداند و بداند و همه را به جان هم بیندازد، کافی است پرش به شما گیر کند. مطمئن باشید از زندگی‌تان سر درمی‌آورد. آمار همه اطرافیان خود را دارد و گویی با آن‌ها زندگی کرده است. گاهی آن‌قدر ریز جزئیات دیگران را می‌گوید که آدم به او شک می‌کند. او از این همه فضولی و دخالت، هویت پیدا و احساس می‌کند از این طریق مورد توجه همه قرار می‌گیرد. ”

تو بی‌نظیرینویسنده: ویکتوریا اوستینRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ چه کسی را بی‌نظیر می‌دانیم؟ آیا ممکن است در جواب به خودتان اشاره کنید؟ آیا خودتان را شخصیتی استثنائی می‌دانید؟ کتاب صوتی تو بی‌نظیری نوشته‌ی ویکتوریا اوستین به شما می‌گوید که تمام افراد می‌توانند پاسخی مناسب برای این سوال باشند، زیرا خداوند هر یک از ما را به شیوه‌ای متمایز و درخشان آفریده است. خداوند از روح خویش در وجود تک‌تک ما دمیده پس اغراق نیست اگر بگوییم هر شخص گوشه‌ای از ذات الهی را درون خویش دارد. ما ساخته و مخلوق اوییم، شکل‌گرفته توسط خردی بی‌نهایت که خوب می‌دانسته کدام نعمت را به بنده‌اش بخشیده و چه چیزی را از او دریغ کند. ممکن است با دیدن دیگری به داشته‌هایش غبطه بخوریم شاید هم برعکس، احساس غرور کنیم. مسئله‌ی مهم به یاد داشتن این نکته است که نقشه‌ی زندگی‌مان از قبل طراحی شده و تمام آنچه فراتر از اختیار ماست یک هدف دارد: بی‌نظیر بودن ما! ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools