گاهی دروغ می‌گویم

کتاب صوتی

کتاب صوتی گاهی دروغ می‌گویم

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده آلیس فینی

من در کما هستم شوهرم دیگر مرا دوست ندارد

نام اصلی: Sometimes I Lie

ناشر: نشر آذرباد

سال چاپ: 1397

شابک:

دسته بندی: رمان/ پلیسی جنایی

خلاصه:

امبر در بیمارستان از خواب بیدار می شود. نمی تواند تکان بخورد. نمی تواندحرف بزند. نمی تواند چشم هایش را باز کند. او می تواند صدای هر کسی را در اطرافش بشنود؛ اما آنها از این موضوع کاملا بی خبرند. امبر به یاد نمی آورد که چه اتفاقی رخ داده؛ اما بر این شک است که این قضایا با شوهرش ارتباط دارد. با نوسانی که میان اتفاقات کنونی، وقایع یک هفته قبل از تصادف و خاطراتی مربوط به بیست سال پیش و دوران کودکی او صورت می گیرد.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار فروغ بهرامی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی دجله به حال تو ناله کند دجله به حال تو ناله کند

امیلی ین ملفتو

کتاب صوتی تدفین مادربزرگ تدفین مادربزرگ

گابریل گارسیا مارکز

کتاب صوتی گرگ بیابان گرگ بیابان

هرمان هسه

کتاب صوتی دزیره دزیره

آن ماری سلینکو

کتاب صوتی شیطان به قتل می‌رسد شیطان به قتل می‌رسد

آگاتا کریستی

تازه‌های ماه‌آوا

شیطان به قتل می‌رسدنویسنده: آگاتا کریستیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستانی از مهمانی مرگ که با قتل شیطان به پایان می‌رسد. آگاتا کریستی در کتاب صوتی شیطان به قتل می‌رسد، روایتگر مهمانی باشکوهی است که با مرگ میزبان به صحنه‌ی جنایت تبدیل می‌شود. آقای «شیناتا» که پیش از این هم به برگزاری مهمانی‌های مجلل مشهور بوده، تصمیم می‌گیرد تا با دعوت مهمانان ویژه‌ای از جمله هرکول پوآرو، کلکسیون شخصی‌اش را به نمایش بگذارد. اگرچه مهمانان آقای شیناتا همیشه از مهمانی‌های او با آغوش باز استقبال می‌کنند اما همگی کمی از او می‌ترسند و در دل او را «شیطان» خطاب می‌کنند. ”

راز پرونده مختومهنویسنده: آگاتا کریستیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در این رمان صوتی، پوارو را می‌بینیم که چون خونسردانه و با خشن‌ترین و بی‌رحم‌ترین تبهکاران و جنایتکاران دست‌وپنجه نرم کرده بود، به خودش مغرور و مطمئن می‌شود. او در مقایسه با بسیاری از مردان تنومند، قوی و ورزیده‌دل، جرئت بیش‌تری دارد و در این مورد به‌خصوص، خودش را از خیلی‌ها برتر می‌داند، ولی حتی در زندگی آدم‌های شجاع و بی‌باکی مثل هرکول پوارو نیز لحظاتی وجود دارد که عجز و ناتوانی، سرتاپای وجود آن‌ها را فرا می‌گیرد. پوارو، در این رمان، در مطب آقای دکتر مورلی، یکی از سرشناس‌ترین دندانپزشکان لندن که جثه و هیکلش شاید نصف هرکول پوارو هم نمی‌شد، حس می‌کرد پاهایش آن‌قدر ضعیف شده که به‌سختی می‌تواند هیکلش را تحمل کند. او نگاهی به صندلی دندانپزشکی انداخت و بدنش به لرزه درآمد؛ گویی به صندلی اعدام خیره شده باشد. پوارو مانند مرده‌ای متحرک به طرف آن صندلی روان شد. هرکول پوارو، قهرمان شکست‌ناپذیر مبارزه با تبهکاران، از صندلی بی‌جان و بی‌تحرک دندانپزشکی می‌ترسید؛ خیلی هم می‌ترسید. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools