نگاهی اجمالی به کتاب“ لوئیز ال هی در این کتاب به شما یاد میدهد چطور با نگاه کردن به آینه به سادگی زندگی خود را تغییر بدهید. قدرتمندترین عبارات تأکیدی آنهایی هستند که وقتی در مقابل آینه ایستادهاید با صدای بلند بیان میکنید.
آینه احساسهایی را که شما در مورد خودتان دارید به شما برمیگرداند و بلافاصله شما را آگاه میکند که کجا مقاومت میکنید و کجا باز و پذیرا هستید؛ به وضوح به شما نشان میدهد که اگر میخواهید یک زندگی شاد و موفق داشته باشید، کدام فکرهایتان را باید تغییر بدهید.
کار با آینه نگاه کردن عمیق به چشمهایتان و تکرار عبارات تأکیدی مثبت مؤثرترین روشی است که لوئیز ال هی پیدا کرده، تا به شما یاد بدهد خودتان را دوست بدارید و دنیا را جایی امن و دوستداشتنی ببینید. از همان زمانی که او تکرار عبارات تأکیدی را به آدمها یاد داد، کار کردن با آینه را هم به آنها آموخت.
به زبان ساده، هر چیزی که ما میگوییم یا به آن فکر میکنیم یک جمله تأکیدی است. همه خودگوییها و محاورات درون سرتان سیلی از تأکیدات هستند. این تأکیدات پیامهایی هستند برای ذهن نیمه هوشیار شما که روشهای عادتی طرز تفکر و عملکرد شما را میسازند. تأکیدات مثبت در وجود شما افکار و عقاید شفابخشی را ثبت میکنند که به شما کمک میکنند اعتماد به نفس و عزت نفس خود را بالا ببرید و به آرامش ذهن و شعف درونی دست پیدا کنید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب «سیلمارلیون» نوشته جی.آر.آر. تالکین،جان رونالد روئل تالکین، (1973-14892) نویسنده و زبانشناس بریتانیایی است. از مشهورترین آثار او میتوان به «ارباب حلقهها» و «هابیت» اشاره کرد. کتاب سیلمارلیون، مجموعهای از نوشتههای تالکین است که داستانهای قبل از ارباب حلقهها و دوران دو درخت را توضیح میدهد. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «آنک ارو، آن یکتا که در آردا او را ایلوواتار مینامند؛ و او نخست آینور را آفرید، قُدسیان را، که ثمره اندیشهاش بودند، و با او بودند پیش از آنکه چیزهای دیگر در وجود آید. و او با آنان سخن گفت، نغمههای آهنگ را بر ایشان خواندن گرفت؛ و آینور در برابر وی خواندند، و او شاد بود. امّا زمانی دراز هر یک به تنهایی میخواندند، یا فقط تنی چند با هم، و باقی به آهنگ گوش میسپردند؛ چرا که هر یک تنها آن بخش از اندیشه ایلوواتار را درمییافتند که خود نشأت گرفته از آن بودند، و با فهم برادران خویش میبالیدند، امّا به آهستگی. باری همچنان که به هم گوش میسپردند به تفاهمی ژرفتر رسیدند، و همصدایی و همسازیشان فزون گشت. و چنین واقع شد که ایلوواتار جمله آینور را به نزد خویش فرا خواند و نغمهای شگرف به ایشان باز نمود، و از چیزهایی بزرگتر و شگفتتر از آنچه تا بهاکنون آشکار گردانیده بود، پرده برگرفت؛ و شکوه آغاز و جلال انجامش آینور را مبهوت ساخت. چنانکه ایلوواتار را نماز بردند و خاموش ماندند». ”