درخواست دوستی

کتاب صوتی

کتاب صوتی درخواست دوستی
اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر البرز

سال چاپ: 1397

شابک:

دسته بندی: رمان/ دلهره آور

خلاصه:

تصور کنید در میان انبوه پیام‌هایی که روزانه در فضای مجازی ردوبدل می‌کنید، یک پیغام از جانب دوستی که بیست‌وچند سال پیش مرده است دریافت کنید. چه حسی به شما دست خواهد داد؟ در کتاب صوتی درخواست دوستی نوشته‌ی لورا مارشال، این اتفاقی است که برای لوئیز، شخصیت اصلی داستان می‌افتد. این رمان معمایی توانست عنوان پرفروش‌ترین کتاب ساندی تایمز و پرفروش‌ترین کتاب الکترونیکی کیندل را از آن خود کند.

هنرمندان:

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی زیبا و ملعون زیبا و ملعون

اسکات فیتز جرالد

کتاب صوتی ژرمینال ژرمینال

امیل زولا

کتاب صوتی خشم و هیاهو خشم و هیاهو

ویلیام فاکنر

کتاب صوتی به خدای ناشناخته به خدای ناشناخته

جان اشتاین بک

کتاب صوتی راز پرونده مختومه راز پرونده مختومه

آگاتا کریستی

کتاب صوتی معمای کارائیب معمای کارائیب

آگاتا کریستی

کتاب صوتی میدگارد- جلد اول میدگارد- جلد اول

احمدرضا صالحی

تازه‌های ماه‌آوا

حماسه ویچر- جلد دوم- شمشیر سرنوشتنویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستانی در دنیای گرالت ویچر که برخی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های این دنیا را معرفی می‌کند. یک کتاب غیرقابل از دست دادن برای طرفداران بازی‌ها و رمان‌ها. گرالت یک ویچر است؛ مردی که قدرت‌های جادویی‌اش با تمرین‌های طولانی و اکسیرهای مرموز تقویت شده و او را به جنگجویی قهار و قاتلی بی‌رحم تبدیل کرده است؛ اما او یک آدمکش معمولی نیست؛ کارش کشتن هیولاهای متنوع و اهریمن‌های خبیثی است که ویرانی به بار می‌آورند و به بی‌گناهان حمله می‌کنند. او در سرزمین‌ها پرسه می‌زند و به دنبال مأموریت می‌گردد؛ اما به تدریج متوجه می‌شود که بااین‌که برخی از شکارهایش کاملاً بدذات و شریر هستند، بعضی دیگر قربانی گناه، پلیدی یا سادگی شده‌اند. - بخشی از کتاب: آبله‌رو گفت: «حداقل سکه‌هامون سرجاشون موندن، کسی نیست که برای کشتن باسیلیسک بهش پول بدیم. بهتره دیگه برید خونه؛ اما در مورد وسایل و اسب اون افسونگر... خوب نیست که هدر بشن.» قصاب گفت: «آره، مادیان خوبیه و خورجین‌هاش پُرن. بیاین یه نگاهی بندازیم.» - چه‌کار دارید می‌کنید؟ مرد آبله‌رو با لحن تهدیدآمیزی گفت: «خفه شو، کدخدا. مزاحم نشو، وگرنه یه مشت می‌آد تو صورتت.» قصاب تکرار کرد: «مادیان خوبیه.» - از اسب دور شو، عزیز من. قصاب به‌آرامی سمت غریبه‌ای که ناگهان از پشت یک دیوار فروریخته سر درآورده بود برگشت، درست پشت جمعیتی که جلوی ورودی تونل ایستاده بودند. غریبه موهای قهوه‌ای مجعد و پرپشتی داشت، زیر کت کتان گشادش نیم‌تنه‌ای به رنگ قهوه‌ای تیره پوشیده بود، همراه با چکمه‌های بلند مخصوص سواری. مسلح نبود. او با لبخندی تهدیدآمیز تکرار کرد: «از اسب دور شو. اینجا چی داریم؟ یه اسب و خورجینش که متعلق به کس دیگه‌ای هستن؛ اما شما با طمع بهش چشم دوختین و می‌خواین بهش دستبرد بزنید. این کارِ شرافتمندانه‌ایه؟» آبله‌رو آرام دستش را داخل پالتوی خود فروبرد و به قصاب نگاهی انداخت. قصاب رو به جمعیت دست تکان داد، با اشاره‌ی او، دو جوان قوی‌هیکل با موهای کوتاه خارج شدند. هر دو چماق‌های سنگینی به دست داشتند، مثل آن‌هایی که برای بی‌هوش کردن حیوانات در کشتارگاه استفاده می‌شوند. مرد آبله‌رو درحالی‌که دستش را داخل پالتو نگه‌داشته بود، گفت: «تو کی هستی که به ما بگی چی شرافتمندانه‌ست و چی نیست؟» ”

آدلفنویسنده: بنژامن کنستانRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ بنژامن کنستان دو ربک(1830-1767)، رمان‌نویس سوئیسی‌تبار فرانسوی‌زبان قرن هجدهم میلادی است.کنستان را بیشتر به عنوان یک تئوریسین لیبرال می‌شناسند تا یک رمان نویس. هرچند کنستان به‌خاطر شاهکارش، «آدلف»، اسم و رسمی به هم زده است. «آدلف» بار اول در لندن به چاپ رسید و بی‌درنگ «رمان کلیدی» و زندگی نامه شخصی «کُنستان» شمرده شد. این رمان در زمان خودش جاروجنجال فراوان و درازمدتی به پا کرد. تقریباً یک ‌قرن، یعنی تا پس از جنگ جهانی دوم، طول کشید تا تأکید بر جنبه‌های اتوبیوگرافیک و وسوسه یکی دانستن شخصیت‌های تخیلی با آدم‌های واقعی فروکش کرد و «آدلف» را به‌خاطر ویژگی‌های زیباشناختی آن خواندند و نقد کردند. «آدلف» را تلخ‌ترین رمان عشقی نیز خوانده‌‌اند زیرا «کنستان» در آن، عمیق‌ترین و صادقانه‌ترین احساسات و شورانگیز‌ترین بستگی‌های عاطفی را تجزیه و تحلیل می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه در گذر زمان این احساسات و بستگی‌ها رنگ می‌بازد. «آدلف» شاهکار روانشناختی عشق است و تراژدی عدم امکان برقراری ارتباط راستین میان انسان‌های عاشق را به نمایش می‌گذارد. کُنستان عمیق‌ترین و شورانگیزترین وابستگی‌های عاطفی را موشکافانه تجزیه و تحلیل می‌کند تا نشان دهد چرا و چگونه با گذر زمان این احساسات و بستگی به تدریج رنگ می‌بازد. آدلف جوانی 22 ساله است و قرار است جهت کسب تجربه به نقاط مختلف اروپا سفر کند و سپس به نزد پدر بازگردد و آنجا مشغول شود تا روزی جانشین او شود. آدلف به شهر کوچکی که مقر حکومت شاهزاده‌ای جوان است وارد می‌شود. او با طبع حساسی که دارد بیش‌تر به تنهایی و انزوا دچار می شود... تا اینکه یک روز به منزل کنت دعوت می شود و آنجا با معشوقه کنت (النور) روبرو می‌شود و او را هدفی شایسته برای رفع تشنگی قلب و ارضای غرور می یابد. النور که حدود 10 سال از او بزرگ‌تر است و دو فرزند نیز از کنت دارد از معاشرت با مردی که با دیگران تفاوت دارد ناراضی نیست و.. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools