نگاهی اجمالی به کتاب“ بسیاری از ما در محیط کار و زندگی شخصی از خود میپرسیم چه کار کنیم که مثل برندهها فکر کنیم و خود را برای آینده آماده سازیم. ما نیز همچون ورزشکاران حرفهای باید اهداف خود را تعیین کنیم، با موانع رو به رو شویم و تلاش کنیم در رفع آنها بکوشیم.
کتاب راز و رمز آمادهسازی ذهنی، با الهام از روشهای آمادهسازی قهرمانان ورزشی به شما کمک میکند تا ذهن خود را تقویت و قابلیتهای خود را فعال کنید و به پیروزی دست یابید.
سباستین توماس، نویسند? این کتاب، بیش از چهارده سال است که با ورزشکاران رده بالا و همچنین مربیان، در زمین? آمادهسازی ذهن کار میکند. دیدگاههای او دربار? مدیریت و پیشبرد ذهن، موفقیتآمیز بوده و در بسیاری زمینهها کاربرد عملی دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب صوتی مردگان زرخرید یا نفوس مرده اثر نیکولای گوگول و ترجمهی فریدون مجلسی است. نیکولای گوگول، نویسندهی بزرگ و یکی از قلههای ادبیات کلاسیک روسیه، مبدع رئالیسم انتقادی و طنزپرداز چیرهدست، در روستای بالشیهساروچینتسی در غرب روسیه (اوکراین فعلی) در خانوادهای خردهمالک به دنیا آمد. او پس از پایان دوران دبیرستان انتظار داشت به آرزوی دیرینهاش برسد و شغل دولتی خوبی نصیبش شود؛ اما به کارمندی ساده در یکی از ادارات سنتپترزبورگ تبدیل شد.
گوگول پس از ناموفق بودن نخستین اثرش ـ منظومهی هانسکوشلگارتن ـ همهی نسخهها را خرید و نابود کرد. نویسندهی ناامید دوباره دست به قلم شد و داستان شبهایی در قصبهی نزدیک دیانکا را نوشت و الکساندر پوشکین تشویقش کرد. سه سال بعد، استادیاش را در داستانهای «یادداشتهای یک دیوانه»، «دماغ»، «پرتره»، «کالسکه» و «شنل» نشان داد. منتقدان در حین اجرای نمایشنامهی بازرس او را به هجونویسی و توهین به کشور متهم کردند. گوگول، آزردهخاطر به رم سفر کرد تا در آرامش، کتاب نفوس مرده را بنویسد.
نویسنده در این اثر به زندگی شهروندان درجهی دوم ـ رعایای شبهبرده ـ روسیه میپردازد و سیاستهای دولتی را به سخره میگیرد. آنها به دلیل وجود قوانین سختگیرانه حق مهاجرت به شهر را ندارند و باید روی زمینهای کشاورزی ملاکان کار کنند. چنین است که چیچیکف، قهرمان طمعکار داستان، تلاش میکند با استفاده از قوانین موجود، بردگان و رعایایی بخرد. رمان گوگول تصویری دقیق و واضح از آداب و رسوم، عادات و روش زندگی مردم روسیه در قرن نوزدهم به دست میدهد. انتشار این رمان در زمان خود جنجال به پا کرد و ملاکان و اربابها این قصه را توهین به خود قلمداد کردند. ”