نگاهی اجمالی به کتاب“ کلیهی وقایع داستان از مرداد 1332 آغاز میشوند و تا بهمن 1357 ادامه پیدا میکنند. در این بازهی زمانی پرالتهاب، همچنان که جریانهای سیاسی و معترضین پا به میدان مبارزه میگذارند، باران نیز رفتهرفته به دنیای سیاست وارد میشود. کتاب صوتی مدار صفر درجه را میتوان نوعی داستان نمادین دانست. با بیداری و آگاهی باران نسبت به اوضاع زمانهاش، در حقیقت ایرانی را میبینیم که بهتدریج به آگاهی و بینش جمعی میرسد.
احمد محمود همزمان با ایران آشفتهی پهلوی، خانوادهی نابهسامان باران را نیز برایمان ترسیم میکند. «بابان»، «نوروز»، «برزو»، «خاور»، «بیبی سلطنت»، «بلقیس» و «نوذر» خانوادهی فقیر و پرآشوب باران را تشکیل میدهند؛ در خانهای قدیمی که نداری و بیپولی از سرتاپای آن میبارد. پدری که در راه مبارزه با حکومت کشته شده، برادری ناخلف، خواهری که در حسرت داشتن کودک است و برادری که طعمهی کوسهها شده، همه نشان از خانوادهای روبهزوال دارند که برای بهبود اوضاع دستوپا میزند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ سیلکا که دختری شانزده ساله است به اردوگاه آشویتس-بیرکناو اعزام میشود و فرماندهی اردوگاه مجذوب زیبایی او میگردد. این دختر نوجوان علیرغم میلش از زندانیهای زن دیگر جدا میشود و به سرعت درمییابد که قدرت، حتی اگر ناخواسته باشد میتواند بقای انسان را تضمین کند.
جنگ جهانی دوم به پایان میرسد اما مشکلات سیلکا تمام نمیشود و ارتش شوروی او را به جرم همکاری با دشمن برای گذراندن محکومیتی پانزدهساله به اردوگاه کار اجباری در سیبری میفرستد. سیلکا هر روز با مرگ و زندگی در مبارزه است اما در همین ایام به وجود نیرویی در خود پی میبرد که حتی تصورش را هم نمیکرد آن را داشته باشد. او در سختترین شرایط، با کمک پزشکی مهربان در بیمارستانِ اردوگاه، به پرستاری بیماران روی میآورد. سیلکا در این موقعیت جدید، دوستانی مییابد و متوجه میشود که حتی در سختترین شرایط نیز قلبش میتواند برای عشق به دیگران بتپد. ”