به چه فکر می‌کنیم وقتی به فوتبال فکر می‌کنیم

کتاب صوتی

کتاب صوتی به چه فکر می‌کنیم وقتی به فوتبال فکر می‌کنیم

کتاب صوتی به چه فکر می‌کنیم وقتی به فوتبال فکر می‌کنیم

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی: What we think about when we think about soccer

ناشر: نشر ققنوس

سال چاپ: 1398

شابک:

978-622-99893-2-6

دسته بندی: دیدگاه/ فلسفی

خلاصه:

فوتبال درباره خیلی چیزهاست، چیزهای پیچیده، متناقض و متعارض بسیار: حافظه، تاریخ، مکان، طبقه اجتماعی، جنسیت با تمامی تنوع پُرمسئله‌اش، هویت خانوادگی، هویت قبیله‌ای، هویت ملی، ماهیت گروه‌ها، هم‌گروه بازیکنان و هم‌گروه طرفداران و ... .

در این کتاب سایمون کریچلی با تکیه بر مطالعات حرفه­ای‌اش در فلسف? قاره‌ای و مشاهدات و تجربیات شخصی‌اش از مربیان فوتبال، بازیکنان و طرفداران نشان می‌دهد که چرا فوتبال محبوب‌ترین ورزش این کر? خاکی است.

او تحت عنوان «سوسیالیسم»، فوتبال را به سیاست گره زده و به قول خود به «بوطیقای فوتبال» می‌پردازد. او می‌نویسد «آنچه در یک تیم سازمان‌یافته رخ می‌دهد، دیالکتیک بی‌وقفه‌ای است بین فعالیت جمعی و مشترک گروه و فعالیت‌های حمایت‌گرانه و تکمیلی بازیکنانی که وجودشان تنها به واسط? تیم معنی می‌یابد.»

عمق و گستر? دانش کریچلی شگفت‌آور است. روایت او را شخصیت‌هایی چون زین‌الدین زیدان، مارتین هایدگر فیلسوف و یورگن کلوپ مربی لیورپول پیش می‌برند.

تفکرات دقیق فلسفی کریچلی به خوانندگان کمک می‌کند که دوباره دربار? رابطه‌شان با فوتبال فکر کنند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس سروش اعتصامی
انتخاب موسیقی سروش اعتصامی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: آبان ماه 98

مدت زمان اثر: 3 ساعت و 57 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

نگاهی اجمالی به کتاب

“ سلام اینجا ماه واره ست . ماه واره سیگنال های خیلی کوتاه از کتاب های صوتی نمایش های صوتی و هر چیز صوتی دیگه ایه. ماه واره راجع به کتابه. راجع به خوندن و شنیدنه کتاب . هر ماه واره یک شخصیت رو معرفی می‌کنه و در نهایت معرفی یک موزیک. ”

کلاغی که با خدا حرف زدنویسنده: کریستوفر فاسترRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغه‌های برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصله‌ای دوردست می‌خواند. از دور صدای گرگ می‌آمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو می‌رفت، این بود که هنوز برای جوجه‌هایشان اسم انتخاب نکرده‌اند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلک‌های سام به آرامی بسته شدند و او کلاغ‌وار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجه‌ای که باعث افکار گوناگون، پیش‌بینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا می‌خواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools