نگاهی اجمالی به کتاب“ وقتی آتیشپاره وارد شهر میشود یک داستان زیبا و جذاب و پر از شخصیتهای جالب است که برنده جایزه پاتریشیا رایتسون بخش ادبیات کودک 2014 شده است. زبان این کتاب آنقدر منحصربهفرد و تأثیرگذار است که خواندن آن علاوه بر بچهها به بزرگترها هم پیشنهاد میشود.
ماریا دختری دهساله است که بعد از مرگ مادرش به روستایی میرود که مادربزرگش در آنجا زندگی میکند، داستان تضاد ایجاد شده در زندگی دختربچه را نشان میدهد. او در شهری مدرن با تمام امکانات، تفریحات و آزادیهایش مجبور است روزهایش را در طویله سپری کند و با حیوانات مزرعه سر و کار داشته باشد و وقتی که قرار است به مدرسه برود با رفتارها و آموزشهایی روبهرو میشود که اتفاقات عجیبی رخ میدهد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در این داستان جذاب و منسجم که یادآور رمانهای آگاتا کریستی است، لوبلکلاک، خبرنگار نویسنده مجله سفر، ماموریتی کمنظیر نصیبش میشود: مسافرتی یکهفتهای با کشتی تفریحی لوکسی که تنها چند کابین دارد. آسمان صاف است، آب آرام و میهمانان خاص و خوشپوش کشتی سرمست از آغاز سفرشان با آن کشتی اختصاصی در دریای دل انگیز شمال.اما روزهای هفته که میگذرد، بادهای سردی عرشه کشتی را شلاق میزنند، آسمان خاکستری میشود و لو چیزی میبیند که آن را فقط میتوان کابوسی عجیب تلقی کرد ... ”