نگاهی اجمالی به کتاب“ جوجو مویز در این رمان با بهرهگیری از خاطرات و حوادث دوران جنگ جهانی دوم،حال و هوای خاصی به خواننده داده و فضاسازی بسیار زیبایی را صورت میدهد.همچنین به گونهای زیبا و نوآورانه ، داستان خود را به صورت موازی در دو زمان متفاوت با بازهی زمانی صدساله روایت میکند.داستان دربارهی دو زن با برخی ویژگیهای مشابه است که یکی از آنها بهنام سوفی در زمان اشغال فرانسه مجبور است در غیاب شوهرش با چنگ و دندان از خانوادهاش در برابر نازیها محافظت کند و دیگری لیو نام دارد که در لندن زندگی مییکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ ''هنری عقربهی دقیقهشمار ساعت روی دیوار را تماشا کرد. در سراسر لندن، در سراسر دنیا، عقربهها دقیقاَ با سرعتی یکسان حرکت میکردند، بیاینکه هیچکدام از دیگری جلو بزنند...''
| ویلیام ترور را نه میتوان روانشناس خواند نه کارآگاه، اما میتوان گفت که خصلتهای هر دو را دارد. او در این رمان بستریشدن چهار زن را در بخش چهار اتاقهی «بیمارستان زنانهی لیدی اوگاستا هپتری» بهانه قرار میدهد تا در زندگیشان سرک بکشد و از بیمها و شکستها، رازها و کابوسهایشان بگوید. ترور عاشق شخصیتهایی است که جامعه به آنها پشت کرده، انها که نه به موفقیت دندانگیری دست یافتهاند نه دیگر جوانی و زیبایی برگ برندهشان است.
ترور در این رمان تصویری واضح و پر از جزئیات از زندگی در لندن دههی هفتاد میلادی ارائه میدهد. ”