نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ تصور کنید در میان انبوه پیامهایی که روزانه در فضای مجازی ردوبدل میکنید، یک پیغام از جانب دوستی که بیستوچند سال پیش مرده است دریافت کنید. چه حسی به شما دست خواهد داد؟ در کتاب صوتی درخواست دوستی نوشتهی لورا مارشال، این اتفاقی است که برای لوئیز، شخصیت اصلی داستان میافتد. این رمان معمایی توانست عنوان پرفروشترین کتاب ساندی تایمز و پرفروشترین کتاب الکترونیکی کیندل را از آن خود کند. ”