نگاهی اجمالی به کتاب“ استیو هاروی کمدین معروف آمریکایی کتاب «مانند زن رفتار کن مانند مرد فکر کن» را در سال 2009 برای زنانی که میخواهند وارد مرحله جدیدی از زندگی شوند نوشته است. این مرحله میتواند برای زنانی باشد که در آستانهی ورود به یک رابطهی جدید هستند و میخواهند شناخت بهتری از مردان داشته باشند. زنانی هم که مرحلهی آشنایی را پشت سر گذاشته و ازدواج کردهاند با مطالب این کتاب میتوانند اصول اولیهای که در همهی مردان مشترک است را بهتر بشناسند.
این کتاب تا مدتها در فهرست پرفروشهای نیویورکتامیز قرار داشت استیو هاروی در کتاب از شوخ طبعی، تعصبات، حقایق و تجربیات شخصی خود استفاده کرده است تا مردان را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد.
خواندن کتاب «مانندزن رفتار کن مانند مرد فکر کن» به همهی زنان توصیه میشود چرا که روشهای کاربردی هاروی در این کتاب به زنان میآموزد که چطور کنترل اوضاع را به دست بگیرند و پایههای روابط خود را مستحکم کنند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ حسین وحدانی در پی علاقه و پیگیری مخاطبان تصمیم گرفت این نوشتهها را در قالب کتاب منتشر کند تا افراد بیشتری بتوانند به این سبک از روایتهای عاشقانه دسترسی داشته باشند. حسین وحدانی در این رابطه میگوید: «دیدم که انگار آدمهایی هستند که با خواندن این کلمات، حال بهتری پیدا میکنند. این را خودشان گفتند؛ در نامهها و پیغامهایشان. و گفتند که لحظههایی بر آنها گذاشته است که این کلمات به کمکشان آمدهاند. و برایم نوشتند که گاهی با خواندن این کلمات، راحتتر نفس کشیدهاند، راحتتر لبخند زدهاند، راحتتر اشک ریختهاند، راحتتر خوابیدهاند، راحتتر دوست داشتهاند و راحتتر دوست داشتهشدهاند. و دیدم که زحمت بازنوشتن و آماده کردن یک کتاب، در برابر این همه، هیچ است.»
در بخشی از کتاب دال دوست داشتن میخوانیم
وقتی از بخشش حرف میزنیم، از چی حرف میزنیم؟ آیا هر جور بخشیدنی فضیلت است؟ آیا هر خطایی را میشود بخشید؟ من جعبهای از میوههای تازه و سالم را در نظر میگیرم که ناگهان درمییابیم یکیشان فاسد شده و گندیده است. شاید دورش بیندازیم، شاید هم نگهش داریم و شاید حتی بخوریمش. این انتخاب ماست؛ از سر اجبار یا اختیار. اما آیا میتوانیم فاسد بودنش را انکار کنیم؟ آیا میشود بگوییم «این جعبه میوهی فاسدی ندارد» و خیال کنیم از مفهوم میوهی سالم قلب ماهیت نکردهایم؟ به یک اتومبیل فکر کنیم، وقتی ملتفت میشویم موتور آن به کل خراب است. میتوانیم موتور را عوض نکنیم و منتظر باشیم یک روز در راه از کار بیفتد. یا میتوانیم عوضش کنیم و با این کار هویت اتومبیل را به کلی تغییر دهیم: این اتومبیل دیگری هست. اما نمیتوانیم خرابی موتور را نادیده بگیریم و بر او «ببخشیم». این جا مفهوم بخشش بیمعناست. فقط یک شعار بزک کرده و خوش آب و رنگ و البته فاقد ارزش است، چون این جا «بخشیدن، ماهیت آن چه را میخواهیم ببخشیم، تغییر میدهد». بله، بخشش فضیلت است و نشان از بزرگواری و مهربانی دارد؛ انگار. اما گاهی بخشیدن محبوب، امضای حکم پایان اوست. تبدیل کردن اوست به موجودی که بود و نبودش فرقی ندارد. ”