قاتل در باران

کتاب صوتی

کتاب صوتی قاتل در باران

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

"جنایت در یک روز بارانی (برنده جایزه ادگار آلن‌پو در سال1955)"

نام اصلی: Murderer in the Rain

ناشر: روزگار نو

سال چاپ: 1393

شابک:

978-622-7057-14-0

خلاصه:

داستان از زبان یک کاراگاه خصوصی روایت می‌شود.او توسط مردی به‌نام "دراوک" استخدام می‌شود تا درباره روابط پنهانی دختر او تحقیقات کند.کاراگاه در یک روز بارانی و در تعقیب دختر جوان وارد خانه‌ای می‌شود که دقایقی پیش از ورود او قتلی در آنجا اتفاق افتاده‌است.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس کیان شمس
انتخاب موسیقی رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: خرداد ماه 97

مدت زمان اثر: 2 ساعت و 10 دقیقه

ایجاد حس تعلیق در بیان و پیسبرد لحظه به لحظه داستان متناسب با وقایع.

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی دجله به حال تو ناله کند دجله به حال تو ناله کند

امیلی ین ملفتو

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی تدفین مادربزرگ تدفین مادربزرگ

گابریل گارسیا مارکز

کتاب صوتی گرگ بیابان گرگ بیابان

هرمان هسه

کتاب صوتی دزیره دزیره

آن ماری سلینکو

تازه‌های ماه‌آوا

کیلومتر‌شمارش دست نخورده؟نویسنده: ریموند کارورRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ لئو و تونی ناچارند ماشین کروکی مورد علاقه‌شان را بفروشند.لئو ورشکست شده و وکیلش معتقد است چنانچه دادگاه از وجود ماشین باخبرشودحتما آن را به نفع طلبکاران مصادره خواهد کرد.لئو برای اینکه پول بیشتری از فروش ماشین دستشان را بگیرد، همسرش تونی را نزد دلال اتومبیل می‌فرستد . به محض رفتن تونی، کشمکش درونی و مرگ آور لئو را در چنگ خود می‌گیرد و دقایق انتظار را برای او خفقان آور می‌کند. ”

برگشتی در کار نیستنویسنده: اریک بردولRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست داده‌اند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن می‌کند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشته‌اند با مرد غریبه نابینایی در خانه‌شان مواجه می‌شوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا می‌کند. به خصوص که غریبه شباهت‌هایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools