نگاهی اجمالی به کتاب“ تصور کنید میتوانستید درخواستها و دعوتها را با اطمینان و وقار رد کنید. تصور کنید با همه احترام دست رد به سینه کسی بزنید که از شما کمک خواسته است.
بسیاری از ما در مقاطع مختلف، حتی در شلوغترین و گرفتارترین اوقاتمان، عادت به «نه گفتن» نداریم و به افراد مختلف، چه رئیس یا همکار و چه دوستان و بستگان، فوری «بله» یا «چشم» میگوییم و با همین کلمه کوتاه، بار روانی و فشار کاری مضاعف بر خود وارد میکنیم.
چگونه میتوانیم در موقعیتهای گوناگون، در مقابل نزدیکترین دوستان و آشنایان، یا مدیران و بالادستها، از «بله گفتن»های دردسرساز اجتناب کنیم و ابتدا کارها و امور خودمان را اولویت قرار بدهیم؟ این کتاب روشها و ترفندهای «نه گفتن» را در موقعیتهای کوچک و بزرگ به ما میآموزد تا زندگی را آرامتر و کماسترستر و با بهرهوری بیشتر بگذرانیم.
زاهاریادس در کتاب «هنر نه گفتن» راهنمای گام به گام و راهبردی برای تعیین مرزها و ابزارهای لازم برای حفظ آنها همراه با اطمینان خاطر را در اختیار شما قرار میدهد. شما فرا خواهید گرفت که در هر موقعیتی چگونه از ابزار «نه گفتن» استفاده کنید و البته مهمتر از همه اینکه دوستان، آشنایان و نزدیکان شما به مرزهایتان احترام بگذارند و اقتدار شخصیتان را به رسمیت بشناسند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ نویسنده در این کتاب بیست پرسش را انتخاب کرده که اغلب به ذهن مردان، زنان و کودکان متفکر خطور میکند. این پرسشها به نظر میرسد به طور طبیعی و از طریق تفکر ایجاد میشوند. فلسفه بر خلاف دیگر رشتههای تحصیلی به جای پاسخ دادن، پرسشبرانگیزند. پرسشهایی که در وهله اول شاید ساده به نظر برسند ولی پس از تفکر درباره آن به سوالات کوچکتری تجزیه میشوند. مثلاً ما میپرسیم چرا باید طبق اخلاقیات زندگی کنیم یا معنی زندگی چیست؟ گویی که پاسخ را همین نزدیکیها میتوان یافت ولی جالب است بدانیم این پرسشها در برگیرنده پرسشهای ریز و درشت دیگری هم هستند. چرا باید در این مورد یا در آن مناسبت خاص یا در مواجهه با این یا آن وسوسه، اخلاقی رفتار کنیم؟ درباره مردم و منافعشان واقعاً چه باید کرد؟ پاسخ یکی نیست و در شرایط مختلف متفاوت است و درک این موضوع نوعی پیشرفت است. در پرسشهای دیگر چه بسا تلههای مختلفی پنهان باشد. این پرسش مثال خوبی است: چرا به جای این که چیزی نباشد، چیزی هست؟ این یکی از پرسشهای زیربنایی فلسفه و عمیقترین پرسشی به نظر میرسد که میتوان پرسید ولی شاید عمق آن و جذبهای که ایجاد میکند دست پرورده حقهای منطقی باشد که لاینحل بودنش را تضمین میکند. لذا نویسنده تلاش کرده خواننده را با پرسشها یا چیزهایی که گفته شده و با نقاط ضعف و پیچیدگیهای آنها آشنا کند. ”