نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان عاشقانه ربکا یکی از مهمترین کتابهای عاشقانه کلاسیک ادبیات جهان است. دافنه دوموریه با انتشار این اثر در سال 1934 نام خودش را به عنوان نویسندهای ماندگار در تاریخ ادبیات ثبت کرد.
خلاصه داستان ربکا؛ قصهی دختری جوان ندیمهی خانم وان هارپر است که دائم در حال سفر به دور دنیاست. در یکی از سفرهای هارپر به هتلی ییلاقی، ندیمه او با مردی ثروتمند و جذاب به نام ماکسیم دووینتر آشنا میشود و مدتی بعد بر خلاف هنجارهای اجتماعی آن دوران ماکسیم از ندیمه خواستگاری کرده و آنها با هم ازدواج میکنند. ماکسیم ندیمه سابق و همسر فعلیاش را به قصر بزرگش یعنی ماندرلی میبرد. دختر در آنجا با ماجرای پر پیچ و خم و جالب همسر سابق ماکسیم یعنی «ربکا» آشنا میشود و به خاطر ارادت دیگر اشخاص قصر به ربکا دختر جوان کمکم مرعوب شخصیت ربکا میشود و این آغاز کشف و شهود اوست.
این کتاب به شیوهای کاملا نو و با انتخاب راوی غیرمعمول در ادبیات کلاسیک جهان نوشته شده که بر جذابیتهای آن افزوده است. خوانندگان در شروع این رمان با یکی از جذابترین شروعهای رمان رو به رو میشوند.
بازیگران:
نگین خواجهنصیر، مهرداد مهماندوست، محسن بهرامی، حمید یزدانی، احمد لشینی، امیر فرحاننیا، سپیده مالمیر، تایماز رضوانی، گشتاسب امجدی، نوتاش نیکنژاد، محمود هادیزاده، حمیده کریمی، شرگان انورزاده، احمد غلامی، نسرین رضائی، سپیده سلیمیان، پروین دشتی، مهدی شاهحسینی، آرش رستمی، فروغ بهرامی، سروش اعتصامی
برنامهریز: محسن دلدار
طراح گرافیک: احمد غلامی
ساخت ویدیو: مهدی شاهحسینی ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ ناپلئون هیل در کتاب غلبه بر شیطان، در قالب یک مصاحبه میان خود و شیطان و در حقیقت همان نیمهی تاریک وجود، تلاش میکند تا اسرار دستیابی به موفقیت و آزادی را فاش کند و مهمترین موانع انسان برای رسیدن به اهداف شخصی را مورد بررسی قرار دهد.
همانگونه که کتاب معروف و پرفروش بیندیشید و ثروتمند شوید پس از «رکود بزرگ» به شما کمک میکند تا به خروج از بحران بپردازید و موفق شوید، کتاب غلبه بر شیطان نیز به این منظور نوشته شده تا امروز هر یک از شما در مسیر خروج از بحران و موفقیت قرار گیرید!
شاید بپرسید آیا گفتگوی هیل با شیطان واقعی بوده، یا صرفاً خیالات است؟ انتخاب با شماست. اما استفاده از گفتگوی خیالی برای هیل تازگی ندارد. کتابی که هیل در سال 1953 تحت عنوان چگونه حقوقتان را افزایش دهید منتشر کرد به شکل گفتگویی بین هیل و کارنگی بود. در واقع هیل در سال 1908 با کارنگی مصاحبه کرده و کارنگی نیز در سال 1919 یعنی درست قبل از چاپ این مصاحبه، فوت کرده بود. ”