نگاهی اجمالی به کتاب“ کامیابی ما به عنوان یک ملت، به کامیابی اقتصادی هر کدام از ما به عنوان یک شخص واحد وابسته است. کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» در رابطه با موفقیت شخصی هریک از ما تألیف شده است. موفقیت یعنی به کمالرساندن اهداف به عنوان تواناییها و تلاشهای خود ما.
آمادگی مناسب کلید موفقیت ماست. اعمال ما هیچگاه نمیتوانند فراتر از افکار ما پیش روند و افکار ما هیچگاه نمیتوانند از باورهایمان پیشی بگیرند. این کتاب همچنین راهنماییهای لازم را برای درک مفاهیم اقتصادی برای جیبهای بیپول دارد. در واقع هدف کتاب این است، پیشنهادی برای کسانی دارند که آرزوی موفقیت اقتصادی دارند تا پول جمع کنند، پول حفظ کنند و با کمک سرمایه اندوختههایشان پول بیشتری بهدست بیاورند.
بابل ثروتمندترین شهر زمان باستان در دنیا بود، زیرا شهروندان آن ثروتمندترین افراد در زمان خود بودند. آنها ارزش پول را میدانستند، قوانین اقتصادی را برای جمعکردن، حفظ آن و استفاده از آن برای بهدستآوردن پول بیشتر استفاده میکردند. آنها چیزی که همه ما آروز داریم «درآمدی برای آینده» را بهدست آوردند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ گوردر در این کتاب همانند سایر آثار خود میکوشد تا مسائلی عمیق و فلسفی را در قالب یک داستان ساده و گیرا ارائه دهد اما تفاوت اصلی دختر رهبر سیرک با کتابهای دیگر گوردر مانور کمتر آن بر فلسفه است.
نویسنده کتاب معروف «دنیای سوفی» این بار حکایتی از خاطرات دختری را بازگو میکند که سودای ثروت اندوزی در سر دارد: «تصمیم گرفتهام همه چیز را بازگو کنم. مینویسم تا خودم را بهتر بشناسم. تلاش میکنم تا حد ممکن روراست باشم. البته این بدین معنی نیست که من قابل اعتماد هستم. کسی که با هر آنچه در باره زندگی خویش مینویسد، میتواند خود را قابل اعتماد جا بزند، قاعدتاً حتی پیش از آن که عازم آن سفر دریایی پر مخاطره شده باشد، کشتی اش به گل نشسته و خود را به کشتن داده است.»
پدرم را فقط روزهای یکشنبه میدیدم. ما به سیرک میرفتیم. سیرک بد نبود، اما وقتی به خانه برمیگشتیم برای خودم نقشه تهیه سیرک بهتری را میکشیدم. آن موقع هنوز نوشتن بلد نبودم و نقشه سیرک مورد علاقهام را در ذهنم میپروراندم. در این قسمت هیچ مشکلی نبود من خود سیرک را هم در ذهنم مجسم میکردم که البته فقط شامل چادر بزرگ سیرک و صندلیها نمیشد، تمام حیوانات و دست اندرکاران اجرای برنامه را نیز مجسم میکردم که چون نقاشیام خوب نبود، کار سختی بود. خیلی زود و پیش از شروع مدرسه، نقاشی کشیدن را کنار گذاشتم. ”