نگاهی اجمالی به کتاب“ آیا از افسردگی روزافزون در رنج و عذاب بهسر میبرید؟ ادوارد بالمور کتاب صوتی ذهن ملتهب را برای شما نوشته است. او در این اثر که در زمرهی ده کتاب پرفروش ساندی تایمز لندن به شمار میرود، روشی بدیع و نو را برای مقابله با افسردگی در اختیار شما قرار میدهد.
در سراسر جهان، افراد بسیاری با پدیدهی افسردگی بهعنوان معضلی بغرنج و پیچیده دستوپنجه نرم میکنند. با وجود این که روزبهروز موارد ابتلا به این عارضه در حال افزایشی معنادار و قابلتوجه است، درمان آن در سه دههی اخیر تغییر چندانی نکرده است. بااینحال، ادوارد بالمور در کتاب صوتی ذهن ملتهب میکوشد رویکردی رادیکال و افقی تازه پیرامون درمان این مسئلهی جهانشمول در اختیار مخاطبان خود بگذارد.
ادوارد بولمور، استاد روانپزشکی دانشگاه کمبریج در این کتاب تأملبرانگیز، پیشرفت علمی جدیدی را درمورد ارتباط بین افسردگی و التهاب بدن و مغز آشکار میکند. او توضیح میدهد که اختلالات روانی میتوانند در سیستم ایمنی بدن ریشه داشته باشند. او از رهگذر این ایده، انقلابی قریبالوقوع را در جهان روانپزشکی متصور است که مبتلایان به افسردگی میتوانند با کمک آن چرخههای معیوب استرس، التهاب و افسردگی خود را از بین ببرند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ «من و استادم» رمانی از نویسنده ترکتبار فرانسوی، الیف شافاک (-1971) است. او در سال 2010 نشان شوالیهی ادبیات و هنر کشور فرانسه را از آنِ خود کرد. آثار این نویسنده به سی زبان ترجمه شده و از طرف ناشران معروفی مثل ویکینگ، پنگوئن، ریزولی و ... به چاپ رسیدهاست.
شافاک نویسندهای است که بهخاطر موقعیت شغلی خاص مادرش که دیپلمات بود، بخش بزرگی از زندگیاش را در شهرهای مختلف دنیا، از جمله مادرید، عمان، کُلن، بوستون، میشیگان، آریزونا، آنکارا و استانبول گذراندهاست. بهیقین توجه او به مردم و فرهنگهای مختلف، در اغلب آثارش آشکار است و رمان «من و استادم» نمونهای از زندگی چندفرهنگی این نویسندهی چیرهدست است. نویسنده با بهره گرفتن از زبانی که ترکیبی از روایت و گفتوگوست، شخصیتهای تاریخی را در کنار دو شخصیت خیالی این رمان، جهان (پسری از دیار هند) و فیلَش قرار میدهد. در جایجای رمان ردپای مردمانی از فرهنگهای مختلف دیده میشود، مردمی با مذاهب گوناگون که هرکدام بهشکلی بیطرفانه در ماجراهای داستان نقش دارند.
دغدغهی الیف شافاک در این رمان، نه بازگویی تاریخ است، نه قهرمانسازی و نه دفاع از هویت یک قوم خاص. او سعی میکند حقیقت را بکاود. از نگاه او خرافهپرستی، تعصبات خشک مذهبی و هویتسازیهای متعصبانهی قومی، مخربِ تمدن بشری است. داستان در دوران سه پادشاه عثمانی، سلطانسلیمان، سلطانسلیم و سلطانمراد، اتفاق افتادهاست. در این رمان، استانبول در مرکز توجه الیف شافاک قرار گرفتهاست؛ شهری جادویی که روی تپهها بنا شده؛ شهری که جهان قهرمان اصلی داستان، با فیلَش به آنجا میرسد و بیخبر از ماجراها و سرنوشتی که زندگیاش را از اینرو به آنرو خواهدکرد، به قصر سلطانسلیمان راه پیدا میکند و... از متن کتاب: شاید درون هر فردی، انسانی ناشناخته پنهان است که در پر تنشترین و غیرمنتظرهترین لحظات، خودش را نشان میدهد. قلب انسان مثل اجرام آسمانی است که مُنجم تقیالدین آنها را رصد میکرد. کسی نمیدانست در اعماق خود چه اسراری را جای دادهاست. تنها آسمان بالای سرمان اسرارانگیز نیست، در واقع تکتک انسانها معمایی بزرگ هستند. ”