نگاهی اجمالی به کتاب“ سخن گفتن از تحولات سیاسی-اجتماعی قرن بیستم بدون استفاده از نظریات هانا آرنت ممکن نیست. او از بزرگترین فیلسوفان قرن بیستم بود که توجه ویژهای به جریانهای فاشیسم و تمامیتخواهی داشت و کوششهایش به خلق شاهکاری مانند «آیشمن در اورشلیم» منجر شد. استقبال گسترده از این اثر باعث شهرت آرنت بهعنوان تحلیلگر آلمان نازیسم شد اما این اندیشمند به چیستی چنین حکومتهایی نیز علاقهمند بود. او در کتاب صوتی توتالیتاریسم چگونگی شکلگیری و گسترش یک دولت تمامیتخواه را مورد بررسی قرار داده و نسبت به ظهور حکومتهای مشابه در آینده هشدار میدهد.
این اثر بخش پایانی کتاب عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر است که پیشتر توسط نشر ثالث به چاپ رسیده. بخشهای دیگر کتاب «یهودستیزی» و «امپریالیسم» نام دارند اما قسمت سوم -که بهصورت تک جلد انگلیسی نیز منتشر شده- توتالیتاریسم نام دارد و هماکنون با ترجمهی محسن ثلاثی در دسترس شما قرار دارد. جالب است بدانید نسخه اولیه این کتاب در سال 1949 یعنی سه سال پس از سقوط حکومت نازی و پیش از مرگ استالین نوشته شد اما بهدلیل تحولات اجتماعی-سیاسی جاری انتشار نیافت. هانا آرنت سرانجام در سال 1951، زمانی که جهان به ذرهای ثبات رسید و اسناد وقایع تاریخی در دسترس مگان قرار گرفت آن را منتشر کرد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب مادام بوآری یکی از آثار شاخص گوستاو فلوبر، نویسندهی فرانسوی است. مهستی بحرینی این کتاب را به فارسی برگردانده است. نوشتن این کتاب برای فلوبر پنج سال طول کشید و انگیزهاش برای نوشتن آن تنها پیشنهاد دوستانش بود. آنها اثر قبلی فلوبر را خوانده بودند و موردپسندشان واقع نشده بود؛ بنابراین او را تشویق کردند در مورد یکی از اشخاصی که میشناسند یعنی «دلونه» داستان بنویسد. فلوبر هم این کار را انجام داد. دلونه در کتاب نقش دکتر را ایفا میکند و مادام بوآری همسر اوست. مادام بوآری مشهورترین کتاب گوستاو فلوبر است؛ اما خود فلوبر ترجیح میداد با آثار دیگرش او را بشناسند. آثاری مثل تربیت احساسات که از نظر اغلب منتقدان کتاب بسیار بزرگی است. شهرت مادام بوآری به این خاطر بود که برای اولین بار در مورد خیانت یک زن به همسرش نوشته شد و همان موقع هم مخالفان زیادی داشت. در این رمان ما تأثیر قصههای عاشقانه را بر ذهن و ایدئالهای یک فرد میبینیم. مادام بواری قبل از آشنایی با همسرش رمانهای عاشقانهی بسیاری میخواند و همین قضیه تفکر او را در مورد ازدواج و هیجانات آن دگرگون کرده بود. او همانطور که زندگی در خانهی پدریاش را ملالآور میدید، بعد از آن زندگی با همسرش که مرد بسیار سختکوش و تحصیلکردهای بود، برایش ملالآور به نظر میرسید. او مرد رویاهایش را آرزو میکرد؛ کسی که حضور احساسی فوقالعادهای داشته باشد و او را به هیجان آورد و در عین حال همهجوره او را درک کند. بسیاری از بزرگانِ رماننویسی مانند ماریو بارگاس یوسا، میلان کوندرا و جولین بارنز، این اثر را ستودهاند و آن را بزرگترین رمان نوشتهشده تا به امروز میخوانند. ”