نگاهی اجمالی به کتاب“ آنتون چخوف در نمایش صوتی سه خواهر بیش از همهی آثارش به جوانان و بهویژه روحیات زنان جوان توجه دارد. نسل آرمانخواه و تحصیلکردهی روسیه، خودش را در برابر آیندهی تاریکی میبیند که دیگر جایی برای آرمانهایش باقی نگذاشته است. سه خواهر این نمایشنامه نیز که به همین نسل تعلق دارند، به جای فکر کردن به آینده، حسرت روزهای خوش گذشته را میخورند؛ حسرت روزهایی که در مسکوی شاد و پرهیاهو میگذراندند.
نمایش صوتی سه خواهر با نگاه تیزبین آنتون چخوف، تصاویر دقیقی از جنبههای روحی و روانی شخصیتها به مخاطب نشان میدهد. ایرینا که کوچکترین دختر خانواده است، هنوز با امید بازگشت به مسکو روزهایش را میگذراند. اولگا که خواهر بزرگتر است و تجربیات بیشتری دارد، زندگی را با عینک بدبینی برانداز میکند. ماشا هم به عنوان خواهر میانی، دختر عصبی و تندخویی است که با کمتر کسی سر سازش دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ ''هنری عقربهی دقیقهشمار ساعت روی دیوار را تماشا کرد. در سراسر لندن، در سراسر دنیا، عقربهها دقیقاَ با سرعتی یکسان حرکت میکردند، بیاینکه هیچکدام از دیگری جلو بزنند...''
| ویلیام ترور را نه میتوان روانشناس خواند نه کارآگاه، اما میتوان گفت که خصلتهای هر دو را دارد. او در این رمان بستریشدن چهار زن را در بخش چهار اتاقهی «بیمارستان زنانهی لیدی اوگاستا هپتری» بهانه قرار میدهد تا در زندگیشان سرک بکشد و از بیمها و شکستها، رازها و کابوسهایشان بگوید. ترور عاشق شخصیتهایی است که جامعه به آنها پشت کرده، انها که نه به موفقیت دندانگیری دست یافتهاند نه دیگر جوانی و زیبایی برگ برندهشان است.
ترور در این رمان تصویری واضح و پر از جزئیات از زندگی در لندن دههی هفتاد میلادی ارائه میدهد. ”