نگاهی اجمالی به کتاب“ پنج سال پس از زلزلهی شهر کوبه در ژاپن، نویسندهی خوشنام ژاپنی، «هاروکی موراکامی»، دست به قلم میشود و کتاب «بعد از زلزله» را منتشر میکند. این کتاب شامل پنج قصه است با داستانهای مختلف که ظاهرا هیچ ارتباطی با زلزله ندارند. با این حال وقتی پشت سر هم قرار میگیرند، تصویر کاملی از آدمهایی میدهد که زلزله زندگیهایشان را ناخواسته زیر و رو کرده است. بعد از زلزله، در کنار سایر آثار موراکامی، جزو معدود نمایندگان قدرتمند ادبیات ژاپن در ایران است.
در این پنج داستان موراکامی هم مانند سایر آثارش تنهایی و سرگشتگی انسان معاصر یکی از درونمایههای اصلی است. فراموشی و رنج در کنار این سرگشتگی معجونی تلخ و عذابآور ساخته که آن را هر روز زهرش را به جان انسان دنیای مدرن مینشاند.
شخصیتهای داستانهای بعد زلزله بسیار ملموس و قابل باور هستند. قهرمانان این داستانها افراد فوقالعادهای نیستند و حتی در همین گوشه و کنار هم دیده میشوند، آدمهای معمولی با زندگیهای معمولی. همینطور گفتوگو ها هم بدون اغراق و به شکل طبیعی و روزمره نوشته شده است. چیزی که باعث میشود پای حرفهای موراکامی بنشینیم و به قصههایش گوش کنیم، هنر این نویسنده در شخصیتپردازی و فضاسازیهای قوی است. جالب اینجاست که او حتی خیلی اصراری روی توصیف و وصفحالهای طولانی و پر از جزییات ندارد. او از سادهترین و درستترین کلمات برای نوشتن استفاده میکند. آنقدر ساده و بیدغدغه مینویسد که از همان اول که کتاب را شروع میکنیم، وارد داستان میشویم. آدمها، خانهها، حرفها و رفتارها همه زنده و ملموس هستند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب مادام بوآری یکی از آثار شاخص گوستاو فلوبر، نویسندهی فرانسوی است. مهستی بحرینی این کتاب را به فارسی برگردانده است. نوشتن این کتاب برای فلوبر پنج سال طول کشید و انگیزهاش برای نوشتن آن تنها پیشنهاد دوستانش بود. آنها اثر قبلی فلوبر را خوانده بودند و موردپسندشان واقع نشده بود؛ بنابراین او را تشویق کردند در مورد یکی از اشخاصی که میشناسند یعنی «دلونه» داستان بنویسد. فلوبر هم این کار را انجام داد. دلونه در کتاب نقش دکتر را ایفا میکند و مادام بوآری همسر اوست. مادام بوآری مشهورترین کتاب گوستاو فلوبر است؛ اما خود فلوبر ترجیح میداد با آثار دیگرش او را بشناسند. آثاری مثل تربیت احساسات که از نظر اغلب منتقدان کتاب بسیار بزرگی است. شهرت مادام بوآری به این خاطر بود که برای اولین بار در مورد خیانت یک زن به همسرش نوشته شد و همان موقع هم مخالفان زیادی داشت. در این رمان ما تأثیر قصههای عاشقانه را بر ذهن و ایدئالهای یک فرد میبینیم. مادام بواری قبل از آشنایی با همسرش رمانهای عاشقانهی بسیاری میخواند و همین قضیه تفکر او را در مورد ازدواج و هیجانات آن دگرگون کرده بود. او همانطور که زندگی در خانهی پدریاش را ملالآور میدید، بعد از آن زندگی با همسرش که مرد بسیار سختکوش و تحصیلکردهای بود، برایش ملالآور به نظر میرسید. او مرد رویاهایش را آرزو میکرد؛ کسی که حضور احساسی فوقالعادهای داشته باشد و او را به هیجان آورد و در عین حال همهجوره او را درک کند. بسیاری از بزرگانِ رماننویسی مانند ماریو بارگاس یوسا، میلان کوندرا و جولین بارنز، این اثر را ستودهاند و آن را بزرگترین رمان نوشتهشده تا به امروز میخوانند. ”