نگاهی اجمالی به کتاب“ افرا، دختر جوان و عاشق از دایی منوچهر تقاضا می کند که در جمع فامیلی شب یلدا، غزل مورد نظر او را از کتاب حافظ بخواند. دایی منوچهر اما به این سادگی ها زیر بار فال سفارشی نمی رود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ راوی داستان در ایستگاه قطاری دورافتاده و پرت با مرد مرموز و افسرده ای آشنا می شود که سالهاست به عنوان علامت چی در این ایستگاه کار میکند.مرد علامتچی از اشباحی حرف می زند که او و ایستگاه را احاطه کرده اند و خبرهای ناخوشایندی می آورند.راوی ابتدا حرف های علامتچی را جدی نمیگیرد تا اینکه حادثه ای تلخ روی می دهد. ”