نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب تانگ فو نوشتهی سم هورن اولینبار در سال 2012 منتشر شد. عنوان فرعی این کتاب روش برخورد با افراد دشوار است. سم هورن در این کتاب به خوانندگان میآموزد که چطور روابط اجتماعی موفقی داشته باشند و به جای کنارهگیری از افراد بتوانند با هر شخصی ارتباط برقرار کنند. عنوان کتاب از ترکیب دو کلمهی تانگ به معنی زبان و فو ورزشهای رزمی است. به همین دلیل نویسنده نام تانگفو را برای کتاب انتخاب کرده است تا به خوانندگان توضیح دهد که در حملههای زبانی چطور میتوانند از زبان مثل یک هنر رزمی استفاده کنند.
سم هورن نویسندهی کتاب در چهار بخش به خوانندگان میآموزد که با مهارت کلامی از خود در برابر افراد بدقلق، بد زبان، سختگیر و حتی لجباز حمایت کنند، اعتماد به نفس خود را بالا ببرند و با روشهای مشابه هنرهای رزمی ابتدا ذهن و بعد زبان خود را برای دفاع و حمایت از خود استفاده کنند.
هر بخش از کتاب تانگ فو علاوه بر نکات کاربردی و عملی دارای مثالی است که به خواننده برای رفع درماندگی در برابر افراد دشوار کمک میکند. هر کدام از این مثالها بر اساس تجربیات نویسنده از همایشها و سخنرانیهای او انتخاب شده است. سم هورن کتاب تانگ فو را به زبانی ساده نوشته تا خواندن آن برای خوانندگان راحت و قابل درک باشد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان «ندای کوهستان» در 1952 در دهکدهای در افغانستان شروع میشود و تقریبا از همان ابتدا به شدت احساسات خواننده را درگیر میکند. محور اصلی کتاب داستان زندگی و روابط عبدالله، پسر 10 ساله و «پری»، خواهر سه ساله و تصمیم پدرشان برای فروختن پری به خانوادهای بیفرزند است و همین اتفاق سبب گرهخوردن روایتهای افراد مختلف در رمان حسینی میشود.
عبدالله که خواهرش پری را بسیار دوست دارد، او را از دست میدهد. پری به یک خانواده ثروتمند و بیفرزند واگذار میشود و حتی بعدها از افغانستان به پاریس میرود. اما عبدالله هیچگاه او را فراموش نمیکند و البته خانوادهاش درگیر ماجراهای مختلفی میشوند و خودش هم سر از کالیفرنیا در میآورد.
حسینی در این رمان از شگردهای جدید داستاننویسی بهره میگیرد و همین امر سبب شده رمان جدیدش نسبت به آثار دیگرش، «بادبادکباز» و «هزار خورشید تابان»، تا حدی متفاوت باشد.
ماجراهای این رمان طبق معمول داستانهای خالد حسینی در افغانستان روی میدهد و نویسنده از روایتهای تو در تو بهره میگیرد و راوی در مسیر داستان تغییر میکند.
خالد حسینی درباره مضمون رمانش میگوید:« من شنیده بودم که زمستانها ایام سختی برای خانوادههای افغان است. مردم بسیار نگران هستند و بچههایشان را از دست میدهند. بنابراین با این پیش زمینه، ناگهان این تصویر با شفافیت و زلالی کامل و خاصی به نظرم آمد و با خودم گفتم که این مردمان که هستند؟ به کجا میروند؟
جواب سوال این است: پدری بیچاره و بیامید در راه کابل است تا یکی از بچههایش را بفروشد و این نقطه اولیه یکی از داستانهای متعدد این کتاب است. درد و رنج جدایی برادران و خواهران از هم، بر نسلهای بعدی و حتی سراسر قارهها هم تاثیر میگذارد. ”