نگاهی اجمالی به کتاب“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست دادهاند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن میکند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشتهاند با مرد غریبه نابینایی در خانهشان مواجه میشوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا میکند. به خصوص که غریبه شباهتهایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ النا، استفن و دیمون سه شخصیت اصلی رمان خشم، سومین رمان مجموعهی خاطرات خونآشام هستند. حضور یک شخصیت جدید در این قسمت سبب بروز اتفاقات هیجانانگیزی میشود. او کسی نیست جز کاترین، معشوق سابق استفن. در این قسمت النا به چیزی که همواره از آن میترسید دچار میشود و ماجراهایی که میان او و کاترین رخ میدهد، پایانی تلخ و خونبار برای این قسمت رقم میزند. دشمنی دو برادر به اوج خود رسیده است اما استفن متوجه میشود دیمون تنها دشمن او نیست...
طرفداران سریال محبوب خاطرات خونآشام، این کتاب را مملو از همان نوع تعلیقهای دلخراش و عاشقانههای خشنی که در سریال وجود دارد خواهند یافت. ممکن است در نگاه اول این اثر شبیه یک رمان عاشقانهی معمولی نوجوانان به نظر برسد. اما فلاشبکهای استفن به قرن چهاردهم میلادی و همچنین شخصیتپردازیهای قدرتمند داستان، کتاب را از یک اثر کلیشهای خارج میکند.
«خشم» قسمت سوم مجموعه رمان خاطرات خونآشام است که برای نخستین بار در سال 1991 منتشر شد. «بیداری»، «کشمکش»، «تجدید دیدار در تاریکی» دیگر قسمتهای این مجموعه هستند. ”